عشق یا ثروت (پارته سیزده)
که وسطه کار حواسش نبود و دستش به سیم گرفت و چون نه برق قعط بود و دستشم ارطباته مستقیم باهاش داشت دچاره برق گگرفتگی شد و همینطورم یه افجاره کوچیک که صورتشو یکم سیاه کرد موهاش سیخ سیخی شده بود و بینش اتصالات کوچیکی از برق دیده میشد اولش سعی کردم نخندم و برا همین لپم باد شد و لبام میلرزید بعده چند ثانیه بلند زدم زیره خنده کوکو هم با یه نگاه ترسناکی نگام کرد که باعث شد خندم یواش یواش رو لبم خشک شه تا زملانی که خندم کامل تموم شد به اون نگاه ناراحتم کوکونویم خندش گرفت و این باعث شد دوباره خندم بگیره دوتایی شروع کردیم خندیدن دادمش کنار و خودم مشغوله درست کردنش شدم وقتی کارم تموم شد با لبخنده غرور امیزی بهش نگاه کردم .
$حالا چی شده خودتو میگیری قنده عسل
^من قنده عسله تو نیستم
$اتفاقا داری اشتباه میکنی تو هم قنده عسله منی هم عزیزه منی هم همه کسمی
به خاطره حرفاش یکمی سرخ شده و بدنم داغ شد
$هعی لبو شدی چرا ؟
^لبو نشدم
$چرا اتفاقا شدی شبی توت فرنگی کوچولو هایی که ادم دوس داره قورتشون بده
سرخ تر شدم و سریع هولش دادم تو اسانسور دکمشو زدم بدو بدو رفتم تو و یک گوشه ساکت ایستادم همینجوری ریزه ریزه میومد سمتم که تو خودم جمع میشدم تا حقیقتش من از فضاهایه بسته میترسم پس نفسم کم و بیش تنگ بود که حس کردم یکی دستمو گرفته بهش خیره شدم و لبخنده پچشم بسته ای بهم زد و.
$حالا چی شده خودتو میگیری قنده عسل
^من قنده عسله تو نیستم
$اتفاقا داری اشتباه میکنی تو هم قنده عسله منی هم عزیزه منی هم همه کسمی
به خاطره حرفاش یکمی سرخ شده و بدنم داغ شد
$هعی لبو شدی چرا ؟
^لبو نشدم
$چرا اتفاقا شدی شبی توت فرنگی کوچولو هایی که ادم دوس داره قورتشون بده
سرخ تر شدم و سریع هولش دادم تو اسانسور دکمشو زدم بدو بدو رفتم تو و یک گوشه ساکت ایستادم همینجوری ریزه ریزه میومد سمتم که تو خودم جمع میشدم تا حقیقتش من از فضاهایه بسته میترسم پس نفسم کم و بیش تنگ بود که حس کردم یکی دستمو گرفته بهش خیره شدم و لبخنده پچشم بسته ای بهم زد و.
۱.۴k
۱۸ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.