لطفا اجازه بدید یه داستان براتون تعریف کنم

لطفا اجازه بدید یه داستان براتون تعریف کنم
صدام یک زمانی موشک هایی داشت به نام «حسین» (اسم کوچیک خودش). یه روز آمریکا تصمیم گرفت صدام که نوکر قدیمیش بود رو از پازل سیاسیش حذف کنه ولی صدام تهدید کرد که اگر بر علیهش اقدامی بشه با موشک های «حسین» اسرائیل رو میزنه. آمریکا که همیشه حفظ امنیت اسرائیل رو وظیفه اصلیه خودش میدونه گفت باشه باشه ببخشید ما با هم دوست هستیم تو فقط بیا این پروتکل الحاقی رو امضا کن ما خودمون هوات رو داریم. صدام بیچاره هم قبول کرد و عراق پروتکل الحاقی رو پذیرفت؛ بعد بازرس های سازمان ملل (بخوانید آمریکا) اومدن طبق پروتکل الحاقی و مدیریت شده از مراکز نظامی عراق بازدید کردند. چند وقت بعد آمریکا که جای دقیق همه موشک های «حسین» رو پیداکرده بود با حرکت اول همشون رو زد و نابود کرد و بعدش هم سر عراق و صدام بلایی آورد که ههممون دیدیم.
والسلام؛ قصه شد تمام

صدقه سریه دولت محترممون و رئیس جمهور محبوبمون و تیم مذاکره کننده مقتدر و با دانش و قابل اعتمادمون این بلا سرمون نیاد صلوات ختم کنید.
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم والعن اعدائهم اجمعین