دو پارتی (وقتی خون آشام بود و.........) پارت ۲ (آخر)
#هیونجین
#استری_کیدز
#وانشات
+ ه....هیون......
نفس نفس میزد و به صورت پسرک که کنار لبش قطره های خون بود و چشمای قرمزش ،نگاه میکرد
پسر که تازه به خودش اومده بود با سردرد شدیدی که دوباره به سراغش اومد از درد روز زمین زانو زد و با دستاش سفت سرش رو حصار کرد.
دختر وقتی این وضعیت رو از عشقش دید اونم سریع به زانو درومد و جسم مرد رو توی بغلش کشید و شروع کرد به نوازش موهای سرش
هیونجین توی بغل نرم و گرم دختر به خودش میلرزید و داشت تمام اتفاقاتی که توی همین چند ثانیه افتاده بود رو میسنجید و این باعث شده بود که توی بغل دختر به گریه بیوفته
_م...... معذرت.......م......میخوام
آروم اشک میریخت و کلمات رو با لکنت و صدای لرزونی بر زبون میآورد .
دختر با شدت بیشتری شروع به نوازش مرد توی بغلش کرد
+ ن....نگران نباش عزیزم.....م....مشکلی نیست
و بعد آروم صورت پسر رو قاب گرفت و به سمت بالا درست روبه روی صورت خودش قرار داد
+ م...من.....همه جوره عاشقتم....ع...عزیزم
و بعد با چشمای اشکی صورت پسر رو به خودش نزدیک کرد و آروم لباشو روی لب های پسر گذاشت و شروع به بوسیدن عشقش کرد.
#استری_کیدز
#وانشات
+ ه....هیون......
نفس نفس میزد و به صورت پسرک که کنار لبش قطره های خون بود و چشمای قرمزش ،نگاه میکرد
پسر که تازه به خودش اومده بود با سردرد شدیدی که دوباره به سراغش اومد از درد روز زمین زانو زد و با دستاش سفت سرش رو حصار کرد.
دختر وقتی این وضعیت رو از عشقش دید اونم سریع به زانو درومد و جسم مرد رو توی بغلش کشید و شروع کرد به نوازش موهای سرش
هیونجین توی بغل نرم و گرم دختر به خودش میلرزید و داشت تمام اتفاقاتی که توی همین چند ثانیه افتاده بود رو میسنجید و این باعث شده بود که توی بغل دختر به گریه بیوفته
_م...... معذرت.......م......میخوام
آروم اشک میریخت و کلمات رو با لکنت و صدای لرزونی بر زبون میآورد .
دختر با شدت بیشتری شروع به نوازش مرد توی بغلش کرد
+ ن....نگران نباش عزیزم.....م....مشکلی نیست
و بعد آروم صورت پسر رو قاب گرفت و به سمت بالا درست روبه روی صورت خودش قرار داد
+ م...من.....همه جوره عاشقتم....ع...عزیزم
و بعد با چشمای اشکی صورت پسر رو به خودش نزدیک کرد و آروم لباشو روی لب های پسر گذاشت و شروع به بوسیدن عشقش کرد.
۳۱.۱k
۲۳ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.