پارت 35 فیک اجبار
پارت ۳5
♒فیک اجبار♒
×خب اینکه چیز مهمی نی گفتم کیفو بده
+جونگ کوک......خجالت
_اقای رئیس...یه لحطه بیاینن
×باشه دو دیقه دیگ میام
_لطفا همین الان
×گفتم دو دیقه دیگه
_ولی یه اقایی اومده اینجا همه جارو بهم ریخته
×اوووف.....منتظر بمون
○•○•○•○•○•○•○•○•
وااییی خدایا شکرت حالا الان چیکار کنم.......کجا بزارمش که....
جی وونگ:سریع بدش به من
لونا:تو...تو اینجا چیکار میکنی؟؟؟؟
جی وونگ: گفتم بده نمیخوای گه جونگ بفهمه لب عسلیش چه گوهی خورده نه؟؟؟؟؟
لونا:بیا بگیر
جی وونگ:خوبه ..حالا مثه یه دختر خوب تو.....
جونگ کوک:جی وونگ اینجا چیکار میکنی؟؟؟؟.......اون.....اون پروژه شرکت نیست تو دستت؟؟؟؟
جیوونگ (با خودش)
اگه اون دختر انقدر دس دس نمیکرد الان اینجوری نبود........چیکار کنم........از اونیکه فک مسکردم سریع تر پیش رفت خداااااا
••••••••••••••••••••••
لونا(با خودش)
نمیدونم الان چیکار قراره بکنه فقط میدونم زندگیم به یه کلمه جی وونگ بستگی داره ......اون موقعه من...من بدبختم........
#FICEJBAR
واییییی خدااااا یعنی چیمیشه دوستان؟؟🤣😨
♒فیک اجبار♒
×خب اینکه چیز مهمی نی گفتم کیفو بده
+جونگ کوک......خجالت
_اقای رئیس...یه لحطه بیاینن
×باشه دو دیقه دیگ میام
_لطفا همین الان
×گفتم دو دیقه دیگه
_ولی یه اقایی اومده اینجا همه جارو بهم ریخته
×اوووف.....منتظر بمون
○•○•○•○•○•○•○•○•
وااییی خدایا شکرت حالا الان چیکار کنم.......کجا بزارمش که....
جی وونگ:سریع بدش به من
لونا:تو...تو اینجا چیکار میکنی؟؟؟؟
جی وونگ: گفتم بده نمیخوای گه جونگ بفهمه لب عسلیش چه گوهی خورده نه؟؟؟؟؟
لونا:بیا بگیر
جی وونگ:خوبه ..حالا مثه یه دختر خوب تو.....
جونگ کوک:جی وونگ اینجا چیکار میکنی؟؟؟؟.......اون.....اون پروژه شرکت نیست تو دستت؟؟؟؟
جیوونگ (با خودش)
اگه اون دختر انقدر دس دس نمیکرد الان اینجوری نبود........چیکار کنم........از اونیکه فک مسکردم سریع تر پیش رفت خداااااا
••••••••••••••••••••••
لونا(با خودش)
نمیدونم الان چیکار قراره بکنه فقط میدونم زندگیم به یه کلمه جی وونگ بستگی داره ......اون موقعه من...من بدبختم........
#FICEJBAR
واییییی خدااااا یعنی چیمیشه دوستان؟؟🤣😨
۴۶.۲k
۲۵ مهر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.