unknown love
unknown love
پارت ۱
آتسوشی: زندگی سخته مگه نه؟
هر موقع که تلاش کردم درستش کنم خرابتر میشد... جوری که داشتم به بی عرضه بودن خودم مطمئن شده بود.
ولی به لطف دازای سان زندگیم بهتر شد... امیدوار تر شدم... ولی اون دردا و رنج هایی که توی یتیم خونه بودم رو نمیتونم فراموش کنم... غیر ممکنه.ولی اینو خوب میدونم که تا همین الانش که دوم آوردم بقیش رو هم میتونم.
ولی این اواخر شهر آرومتر شده... ولی یه آرومی عجیبی داره... انگار که مافیا بندر هم آروم شده.
از پشت میز بلند شدم... تمام مدت بیکار بودیم و به در دیوار زل میزدیم.رو به کونیکیداسان کردم که سرش توی اون دفتر یعنی ایده آل بود. و بعد گفتم:«کونیکیدا سان میتونم برم؟» کونیکیدا سان بدونی اینکه حرفی بزنه سرشو به معنی آره تکون داده .
که یهو در اتاق باز شد و کیوکا چان امد توی اتاق... که تعجب کردم و گفتم:«کیوکا چان مگه تو خابگاه نبودی؟»
کیوکا سرش رو تکون داد و گفت:«چرا.. ولی امدم دنبالت تا باهام بریم خوابگاه.» برام عجیب بود... خب میتونست منتظر باشه و انقدر راه رو نیاد... دیگه چیزی نگفتم و سرمو به معنی باشه تکون دادم و از آژانس اومدیم بیرون. توی راه بودیم و داشتیم خیابون های خلوت رو طی میکردیم.که یهو کیوکا چان جلوم رو گرفت تا دیگه راه نرم... خواستم چیزی بگم که گفت:«هیسس.. کسی ما رو زیر نظر داره!»
.
.
.
#انیمه #پینترست #بیلی_آیلیش #عجایب #مدگل #ترسناک #تئوری #خشن #دارک #شین_سوکوکو #سوکوکو #چویا #دازای #آکتوگاوا #آتسوشی #سگ_های_ولگرد_بانگو #اکسوال #آرمی #بلینکی #اکسو #لیسا #جیسو #بلک_پینک #نت_رایگان #بی_تی_اس #مین_یونگی #جانگ_هوسوک #پارک_جیمین #جئون_جونگکوک #کیم_تهیونگ #کیم_سوکجین #کیم_نامجون #انیمیشن #ترفند #ایده #کره #ژاپن #زبان_کره_ایی #زبان_ژاپنی #طنز #دپ #غمگین #ستاره #آسمان #کیدراما #شیطان_من #موش #کلاسیک #طبیعت #آرامش #نقاشی #هنر #کاردستی #اوتاکو
پارت ۱
آتسوشی: زندگی سخته مگه نه؟
هر موقع که تلاش کردم درستش کنم خرابتر میشد... جوری که داشتم به بی عرضه بودن خودم مطمئن شده بود.
ولی به لطف دازای سان زندگیم بهتر شد... امیدوار تر شدم... ولی اون دردا و رنج هایی که توی یتیم خونه بودم رو نمیتونم فراموش کنم... غیر ممکنه.ولی اینو خوب میدونم که تا همین الانش که دوم آوردم بقیش رو هم میتونم.
ولی این اواخر شهر آرومتر شده... ولی یه آرومی عجیبی داره... انگار که مافیا بندر هم آروم شده.
از پشت میز بلند شدم... تمام مدت بیکار بودیم و به در دیوار زل میزدیم.رو به کونیکیداسان کردم که سرش توی اون دفتر یعنی ایده آل بود. و بعد گفتم:«کونیکیدا سان میتونم برم؟» کونیکیدا سان بدونی اینکه حرفی بزنه سرشو به معنی آره تکون داده .
که یهو در اتاق باز شد و کیوکا چان امد توی اتاق... که تعجب کردم و گفتم:«کیوکا چان مگه تو خابگاه نبودی؟»
کیوکا سرش رو تکون داد و گفت:«چرا.. ولی امدم دنبالت تا باهام بریم خوابگاه.» برام عجیب بود... خب میتونست منتظر باشه و انقدر راه رو نیاد... دیگه چیزی نگفتم و سرمو به معنی باشه تکون دادم و از آژانس اومدیم بیرون. توی راه بودیم و داشتیم خیابون های خلوت رو طی میکردیم.که یهو کیوکا چان جلوم رو گرفت تا دیگه راه نرم... خواستم چیزی بگم که گفت:«هیسس.. کسی ما رو زیر نظر داره!»
.
.
.
#انیمه #پینترست #بیلی_آیلیش #عجایب #مدگل #ترسناک #تئوری #خشن #دارک #شین_سوکوکو #سوکوکو #چویا #دازای #آکتوگاوا #آتسوشی #سگ_های_ولگرد_بانگو #اکسوال #آرمی #بلینکی #اکسو #لیسا #جیسو #بلک_پینک #نت_رایگان #بی_تی_اس #مین_یونگی #جانگ_هوسوک #پارک_جیمین #جئون_جونگکوک #کیم_تهیونگ #کیم_سوکجین #کیم_نامجون #انیمیشن #ترفند #ایده #کره #ژاپن #زبان_کره_ایی #زبان_ژاپنی #طنز #دپ #غمگین #ستاره #آسمان #کیدراما #شیطان_من #موش #کلاسیک #طبیعت #آرامش #نقاشی #هنر #کاردستی #اوتاکو
۱.۳k
۰۹ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.