p59
p59
میا. جـ جیمین وای خدای من... من چیکار کردم
با دو امد سمتمو کلمو چک میکرد... از این همه نزدیک بودنش به خودم خیلی خوشحال بودمو کمی پیاز داغشو زیاد کردم
جیمین. فک کنم سرم داره گیج میره
میا. هققق ات همش تقصیر توعه هقققق جیمین خوبی تور...
واده فاخ فک نمیکردم گریه کنه...
جیمین. دروغ گفتم خوبم
ات. عایششش بسه دیگه کیک بخوریم
نشستیم شروع کردیم به خوردن کیک که میا گفت
میا. یه لحظه
میا سریع بلندشدو دویید تو آشپز خونه کافه و با یه جا سویچی که عکس کارکتر خودم بود امد
میا. جیمین شی نمیدونستم میای برات کادو آماده نکردم ولی این جا سویچی رو بگیر به عنوان کادو تولدت
اووو تولدم.. ما تو ثه روز به دنیا امدیم؟ چه جالب
ات. تولد؟ جیمین تولدت کیه؟
جیمین. امروز
ات. چـ چیییییی چرا بهم نگفتی
جیمین. فـ فک نمیکردم بیای (ناراحت)
ات. خب.... نه چرا نیام میام
میا. عااا خب متاسفم بخاطر اینکه نتونستم برات کادو ای آماده کنم
جیمین. نه همین برام اندازه یه دنیا با ارزشه
میا.(لبخند پسر کش)
بعد تموم کردن کیک وقت رفتن شده بود که ات میا رو بغل کرد منم میخواستم بغلش کنم اما... اگه بدش بیاد چی؟؟ تو فکر بودم که تو آغوش گرمی فرو رفتم... بغلم کرده بود؟...
ات. مینهو جلو دره من میرم هیونگ فعلا
همینطور که بغل میا بودم گفتم
جیمین خدافظ شب میبینمت
ات. سرشو تکون داد
بعد رفتن ات سریع میا رو بغل کردم که تعجب کرد...
جیمین. تولدت مبارک باشه
ازش جدا شدموگفتم
جیمین. عاممم... میتونم شمارتو داشته باشم؟(لپاش سرخ شده)
میا. چـ چی؟...
جیمین. هیچی ولش کن فع...
میا. آره میتونی********خب تموم شد
جیمین. باشه بهت پین میدم خدافظ
میا. خدافظ...
.
.
.
به سمت ویلای جیمین حرمت کردیم همیشه تولدا رو اونجا برگذار میکنن حتی تولد خودمم اونجا بود... کادو کوک هنوزم دارمش ....
ات. مینهو تو برگرد باشه؟ بهت زنگ میزنم
مینهو. اوکی
پیاده شدمو لباسمو مرتب کردم(اسلاید بعد لباس ات)
زنگ درو زدم که تهیونگ هیونگ با ذوق درو باز کرد
ات. سلام(لبخند)
تهیونگ. سلام ات کوچولو بیا داخل خوش امدی
وارد ویلا شدم کوک نبود! به من چه اصلا با همه احوال پرسی کردم و گفتم..
ات. جین هیونگ عروس خانم کجاست؟
جین.امروز کمی خسته بود نتونست بیاد
ات. اها
همون موقعه کوک از پله ها پایین امد سرش تو گوشی بدو متوجه من نشده بود...
ادامه دارد...
حمایت کنید🥹❤
میا. جـ جیمین وای خدای من... من چیکار کردم
با دو امد سمتمو کلمو چک میکرد... از این همه نزدیک بودنش به خودم خیلی خوشحال بودمو کمی پیاز داغشو زیاد کردم
جیمین. فک کنم سرم داره گیج میره
میا. هققق ات همش تقصیر توعه هقققق جیمین خوبی تور...
واده فاخ فک نمیکردم گریه کنه...
جیمین. دروغ گفتم خوبم
ات. عایششش بسه دیگه کیک بخوریم
نشستیم شروع کردیم به خوردن کیک که میا گفت
میا. یه لحظه
میا سریع بلندشدو دویید تو آشپز خونه کافه و با یه جا سویچی که عکس کارکتر خودم بود امد
میا. جیمین شی نمیدونستم میای برات کادو آماده نکردم ولی این جا سویچی رو بگیر به عنوان کادو تولدت
اووو تولدم.. ما تو ثه روز به دنیا امدیم؟ چه جالب
ات. تولد؟ جیمین تولدت کیه؟
جیمین. امروز
ات. چـ چیییییی چرا بهم نگفتی
جیمین. فـ فک نمیکردم بیای (ناراحت)
ات. خب.... نه چرا نیام میام
میا. عااا خب متاسفم بخاطر اینکه نتونستم برات کادو ای آماده کنم
جیمین. نه همین برام اندازه یه دنیا با ارزشه
میا.(لبخند پسر کش)
بعد تموم کردن کیک وقت رفتن شده بود که ات میا رو بغل کرد منم میخواستم بغلش کنم اما... اگه بدش بیاد چی؟؟ تو فکر بودم که تو آغوش گرمی فرو رفتم... بغلم کرده بود؟...
ات. مینهو جلو دره من میرم هیونگ فعلا
همینطور که بغل میا بودم گفتم
جیمین خدافظ شب میبینمت
ات. سرشو تکون داد
بعد رفتن ات سریع میا رو بغل کردم که تعجب کرد...
جیمین. تولدت مبارک باشه
ازش جدا شدموگفتم
جیمین. عاممم... میتونم شمارتو داشته باشم؟(لپاش سرخ شده)
میا. چـ چی؟...
جیمین. هیچی ولش کن فع...
میا. آره میتونی********خب تموم شد
جیمین. باشه بهت پین میدم خدافظ
میا. خدافظ...
.
.
.
به سمت ویلای جیمین حرمت کردیم همیشه تولدا رو اونجا برگذار میکنن حتی تولد خودمم اونجا بود... کادو کوک هنوزم دارمش ....
ات. مینهو تو برگرد باشه؟ بهت زنگ میزنم
مینهو. اوکی
پیاده شدمو لباسمو مرتب کردم(اسلاید بعد لباس ات)
زنگ درو زدم که تهیونگ هیونگ با ذوق درو باز کرد
ات. سلام(لبخند)
تهیونگ. سلام ات کوچولو بیا داخل خوش امدی
وارد ویلا شدم کوک نبود! به من چه اصلا با همه احوال پرسی کردم و گفتم..
ات. جین هیونگ عروس خانم کجاست؟
جین.امروز کمی خسته بود نتونست بیاد
ات. اها
همون موقعه کوک از پله ها پایین امد سرش تو گوشی بدو متوجه من نشده بود...
ادامه دارد...
حمایت کنید🥹❤
۵.۰k
۲۳ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.