@ هیچ عملی را کوچک نشمارید @
@ هیچ عملی را کوچک نشمارید @
یک سیلی آمده بود منطقه ناصرخسرو تهران و سگی به آب افتاده بود و در قسمتی گیر کرده بود. سگ در حال خفه شدن بود، یک دفعه عالم بزرگوار سیدمهدی قوام را دیدند که عبا و عمامه را در آورد و به آب پرید، رفت سگ را به بغل گرفت؛ داشت سگ را بیرون می آورد، گریه اش گرفت و فرمود:
@ الهی سگی را به سگی ببخش!
بعد از مرگ ایشان را در خواب دیدند که فرمود:
@ یکی از چیزهایی که دستم را گرفت و نجاتم داد همان سگ بود!!!
@
یک سیلی آمده بود منطقه ناصرخسرو تهران و سگی به آب افتاده بود و در قسمتی گیر کرده بود. سگ در حال خفه شدن بود، یک دفعه عالم بزرگوار سیدمهدی قوام را دیدند که عبا و عمامه را در آورد و به آب پرید، رفت سگ را به بغل گرفت؛ داشت سگ را بیرون می آورد، گریه اش گرفت و فرمود:
@ الهی سگی را به سگی ببخش!
بعد از مرگ ایشان را در خواب دیدند که فرمود:
@ یکی از چیزهایی که دستم را گرفت و نجاتم داد همان سگ بود!!!
@
۵۸۵
۲۴ بهمن ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.