فیک بی تی اس پارت۸
کوک ویو:
رفتم سر قرارا تا اینجا که خوب پیش رفته حالا نوبت سوکجینه...وایسا سویونگ اینجا چیکار میکنه؟؟
(علامت سویونگ÷)
÷اوه کوکی سلام بانی چطوریی؟
-(چرا امروز باید ببینمش؟؟چرا اینقدر به خودش رسیده؟؟)
_سلام سویونگ چطوری؟؟با هیونجین(فقط یه اسمه و هیچ شخصی نیست) خوشمیگذره؟؟خوشحالی که اونو به من ترجیح دادیی؟؟؟
÷اههه بانی بس کن دیگه هرکی از یه نفر خوشش میادو خب اون فرد برازنده ی من بود
-(خنده عصبی) باشه باشه به هرحال هر کوفتی که بین ما بوده تموم شده
(به سمت اتاق رفتم)*دیدین تو این سریالا تو رستورانا اتاق داره بعد اونجا قرارای کاری رو میزارن اونطوری😭🤣
سویونگ همینطور داشت پشت سرم میومد
- هی هی هی تو کجا داری میای؟؟
÷امم مگه با هیونجین قرار نداشتی؟؟منم باهاش اومدم دیگه
-چ..چی؟؟هیونجین؟؟
(همون لحظه هیونجین درو باز کرد )
(علامت هیونجین€)
€(پوزخندی زد) به به جئون چطوری؟؟میبینم که بعد مدتها خواستی منو ملاقات کنی
-من..من نخواستم با تو ملاقات کنمو اینو خودت خوب میدونی عوضی
€خب اینطور که معلومه منشیت گند زده(خنده)
و توی احمقم میخواستی بهش اعتراف کنی نه؟؟
-تو ..تو..اینو از کجا میدونی؟؟
€واقعا فکر کردی بدون احتیاط پیش میرم؟؟من همه چیو راجبت میدونم
سویونگ بیا بریم و بانی رو با عصبانیتش تنها بزاریم(خنده)
هیونجین ویو:
از کنارش رد شدم و در گوشش زمزمه کردم
€هنوز کارم باهات تموم نشده بانی
_____________
لایکی کامنتی چیزی
#فیک_بی_تی_اس
#فیک_جونگکوک
رفتم سر قرارا تا اینجا که خوب پیش رفته حالا نوبت سوکجینه...وایسا سویونگ اینجا چیکار میکنه؟؟
(علامت سویونگ÷)
÷اوه کوکی سلام بانی چطوریی؟
-(چرا امروز باید ببینمش؟؟چرا اینقدر به خودش رسیده؟؟)
_سلام سویونگ چطوری؟؟با هیونجین(فقط یه اسمه و هیچ شخصی نیست) خوشمیگذره؟؟خوشحالی که اونو به من ترجیح دادیی؟؟؟
÷اههه بانی بس کن دیگه هرکی از یه نفر خوشش میادو خب اون فرد برازنده ی من بود
-(خنده عصبی) باشه باشه به هرحال هر کوفتی که بین ما بوده تموم شده
(به سمت اتاق رفتم)*دیدین تو این سریالا تو رستورانا اتاق داره بعد اونجا قرارای کاری رو میزارن اونطوری😭🤣
سویونگ همینطور داشت پشت سرم میومد
- هی هی هی تو کجا داری میای؟؟
÷امم مگه با هیونجین قرار نداشتی؟؟منم باهاش اومدم دیگه
-چ..چی؟؟هیونجین؟؟
(همون لحظه هیونجین درو باز کرد )
(علامت هیونجین€)
€(پوزخندی زد) به به جئون چطوری؟؟میبینم که بعد مدتها خواستی منو ملاقات کنی
-من..من نخواستم با تو ملاقات کنمو اینو خودت خوب میدونی عوضی
€خب اینطور که معلومه منشیت گند زده(خنده)
و توی احمقم میخواستی بهش اعتراف کنی نه؟؟
-تو ..تو..اینو از کجا میدونی؟؟
€واقعا فکر کردی بدون احتیاط پیش میرم؟؟من همه چیو راجبت میدونم
سویونگ بیا بریم و بانی رو با عصبانیتش تنها بزاریم(خنده)
هیونجین ویو:
از کنارش رد شدم و در گوشش زمزمه کردم
€هنوز کارم باهات تموم نشده بانی
_____________
لایکی کامنتی چیزی
#فیک_بی_تی_اس
#فیک_جونگکوک
۴.۱k
۰۴ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.