جوزف مریک، "مرد فیلی" که فقط می خواست مثل بقیه باشد
جوزف مریک با ناهنجاریهایی که سر و اندامهایش را بزرگ میکرد، پیش از مرگ در بیمارستان لندن در سال 1890 به یک «نمایشگاه عجیب و غریب» تبدیل شد. داستان جوزف مریک، که با نام "مرد فیل مانند" نیز شناخته می شود، شبیه چیزی خارج از یک فیلم ترسناک به نظر می رسد. تصور کنید که یک والدین جدید صاحب یک پسر زیبا و سالم هستند. حالا تصور کنید، در پنج سالگی، ظاهر فرزندتان شروع به تغییر غیرمنتظره می کند.
مادرش که با او صمیمی بود، بر اثر ذات الریه درگذشت. به طرز غم انگیزی، حتی در میان تمام مشکلات دیگر، او مرگ مادرش را "بزرگترین بدبختی زندگی من" نامید. در همین زمان بود که او مدرسه را رها کرد. رنجی که مریک از طعنه دیگران به ظاهرش احساس میکرد و حالا غیبت مادرش بیش از حد غیر قابل تحمل بود. اما پسری که چهره خود را "...چنین منظره ای که هیچ کس نمی تواند آن را توصیف کند" می نامد، چگونه در چنین دنیای بی رحمانه ای زنده می ماند؟
گویی زندگی جوزف مریک به اندازه کافی غم انگیز نبود، او به زودی با "نامادری شیطانی" خود روبرو شد. او تنها 18 ماه پس از مرگ مادرش وارد شد. مریک بعداً نوشت: "او وسیله ای بود که زندگی من را به یک بدبختی کامل تبدیل کرد." پدرش نیز محبت خود را کنار گذاشت و پسر را اساسا تنها گذاشت. او حتی نمی توانست فرار کند. چند باری که او تلاش کرد، پدرش او را بازگرداند.
جوزف مریک به مالک محلی سام تور نامه نوشت. پس از بازدید، تور موافقت کرد که مریک را به به تور ببرد. او یک تیم مدیریتی را برای او تضمین کرد و در سال 1884، با عنوان "نیم مرد، نیمی فیل" حرفه "نمایش عجیب" خود را آغاز کرد. او لستر، ناتینگهام، و لندن را گشت. در همان سال، زمانی که تام نورمن، صاحب مغازه ای در شرق لندن، ویژگی های عجیب و غریب انسانی را به نمایش می گذاشت.
با نورمن، تختی آهنی با پرده برای حفظ حریم خصوصی به او داده شد و در پشت یک مغازه خالی به نمایش گذاشته شد.
علیرغم اینکه مریک در سالهای آخر زندگی اش سلامتی مریک به طور پیوسته رو به افول بود. ناهنجاری های صورت او و همچنین کل سرش همچنان رو به رشد بود.
رئیس کمیته بیمارستان سپس سرمقاله ای در روزنامه تایمز نوشت و از مردم خواست تا در مورد جایی که جوزف مریک می تواند اقامت کند، پیشنهاداتی ارائه دهند. او کمک های مالی برای مراقبت از مرد فیل مانند دریافت کرد. بیمارستان لندن اکنون بودجه ای برای مراقبت از مریک تا پایان عمر داشت.
در زیرزمین بیمارستان دو اتاق مجاور به طور ویژه برای او مناسب سازی شده بود. دسترسی به حیاط وجود داشت و هیچ آینه ای وجود نداشت که به او ظاهرش را یادآوری کند. در طول چهار سال آخری که در بیمارستان سپری کرد، او بیش از هر زمان دیگری از زندگی خود لذت برد.
یک کارمند بیمارستان او را در 11 آوریل 1890 در حالی که تنها 27 سال داشت در تختش مرده پیدا کرد. اما کالبد شکافی علت شگفت انگیز مرگ را فاش کرد. جوزف مریک با انجام کاری که بسیاری از ما آن را بدیهی می دانیم درگذشت. او بر اثر خفگی درگذشت و به دلیل اینکه سعی می کرد دراز کشیده بخوابد دچار دررفتگی گردن شده بود.
مادرش که با او صمیمی بود، بر اثر ذات الریه درگذشت. به طرز غم انگیزی، حتی در میان تمام مشکلات دیگر، او مرگ مادرش را "بزرگترین بدبختی زندگی من" نامید. در همین زمان بود که او مدرسه را رها کرد. رنجی که مریک از طعنه دیگران به ظاهرش احساس میکرد و حالا غیبت مادرش بیش از حد غیر قابل تحمل بود. اما پسری که چهره خود را "...چنین منظره ای که هیچ کس نمی تواند آن را توصیف کند" می نامد، چگونه در چنین دنیای بی رحمانه ای زنده می ماند؟
گویی زندگی جوزف مریک به اندازه کافی غم انگیز نبود، او به زودی با "نامادری شیطانی" خود روبرو شد. او تنها 18 ماه پس از مرگ مادرش وارد شد. مریک بعداً نوشت: "او وسیله ای بود که زندگی من را به یک بدبختی کامل تبدیل کرد." پدرش نیز محبت خود را کنار گذاشت و پسر را اساسا تنها گذاشت. او حتی نمی توانست فرار کند. چند باری که او تلاش کرد، پدرش او را بازگرداند.
جوزف مریک به مالک محلی سام تور نامه نوشت. پس از بازدید، تور موافقت کرد که مریک را به به تور ببرد. او یک تیم مدیریتی را برای او تضمین کرد و در سال 1884، با عنوان "نیم مرد، نیمی فیل" حرفه "نمایش عجیب" خود را آغاز کرد. او لستر، ناتینگهام، و لندن را گشت. در همان سال، زمانی که تام نورمن، صاحب مغازه ای در شرق لندن، ویژگی های عجیب و غریب انسانی را به نمایش می گذاشت.
با نورمن، تختی آهنی با پرده برای حفظ حریم خصوصی به او داده شد و در پشت یک مغازه خالی به نمایش گذاشته شد.
علیرغم اینکه مریک در سالهای آخر زندگی اش سلامتی مریک به طور پیوسته رو به افول بود. ناهنجاری های صورت او و همچنین کل سرش همچنان رو به رشد بود.
رئیس کمیته بیمارستان سپس سرمقاله ای در روزنامه تایمز نوشت و از مردم خواست تا در مورد جایی که جوزف مریک می تواند اقامت کند، پیشنهاداتی ارائه دهند. او کمک های مالی برای مراقبت از مرد فیل مانند دریافت کرد. بیمارستان لندن اکنون بودجه ای برای مراقبت از مریک تا پایان عمر داشت.
در زیرزمین بیمارستان دو اتاق مجاور به طور ویژه برای او مناسب سازی شده بود. دسترسی به حیاط وجود داشت و هیچ آینه ای وجود نداشت که به او ظاهرش را یادآوری کند. در طول چهار سال آخری که در بیمارستان سپری کرد، او بیش از هر زمان دیگری از زندگی خود لذت برد.
یک کارمند بیمارستان او را در 11 آوریل 1890 در حالی که تنها 27 سال داشت در تختش مرده پیدا کرد. اما کالبد شکافی علت شگفت انگیز مرگ را فاش کرد. جوزف مریک با انجام کاری که بسیاری از ما آن را بدیهی می دانیم درگذشت. او بر اثر خفگی درگذشت و به دلیل اینکه سعی می کرد دراز کشیده بخوابد دچار دررفتگی گردن شده بود.
۲.۷k
۲۸ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.