وقتی تولدت بود و .. p2
بعد از عوض کردن لباست و پوشیدن لباس کاملا مشکی که جونگین برات گرفته بود رفتی تو سالن
جای خیلی قشنگ و خفنی بود
آهنگ ملایم پیانویی که پخش میشد موجب آرامشت شده بود
یکی از کارکنان رستوران راهنماییت کرد به میزی که جونگین نشسته بود ..
رفتی سمتش ..
لبخندی بهت زد : اوه ... اندازت بود نه ؟ .... بهت میاد
ذوق داشتی اولین باری بود که جونگین احساساتشو اینطوری ابراز میکرد
جونگین : حالا برو وایسا پشت میز ازت عکس بگیرم
سرت و چرخوندی : کدوم میز ؟
چشمت به میزی خورد که اسمت و با شمع روش درست کرده بودن و دور و برش پر گل رز بود
تعجب کردی : این برای منه ؟؟؟
جونگین سرش و تکون داد
رفتی پشت میز و جونگین شروع کرد ازت عکس گرفتن
با هم حرف زدین و غذاتون و خوردید که جونگین گفت : امروز چه روزیه ؟؟؟
یکم فکر کردی اما به نتیجه ای نرسیدی
+ نمیدونم
جونگین : احیانا تولدت نیست ؟؟
+ تولد ؟! .... تولد !!! .... امروز تولدم بود
خندیدی که یکی از کارکنان با یه کیک تولد اومد سمتتون ..
بغض کرده بودی .. نمیدونستی چیکار کنی ... فکر اینکه جونگین این همه کار و برات کرده بود بیشتر باعث احساساتی شدنت میشد
جای خیلی قشنگ و خفنی بود
آهنگ ملایم پیانویی که پخش میشد موجب آرامشت شده بود
یکی از کارکنان رستوران راهنماییت کرد به میزی که جونگین نشسته بود ..
رفتی سمتش ..
لبخندی بهت زد : اوه ... اندازت بود نه ؟ .... بهت میاد
ذوق داشتی اولین باری بود که جونگین احساساتشو اینطوری ابراز میکرد
جونگین : حالا برو وایسا پشت میز ازت عکس بگیرم
سرت و چرخوندی : کدوم میز ؟
چشمت به میزی خورد که اسمت و با شمع روش درست کرده بودن و دور و برش پر گل رز بود
تعجب کردی : این برای منه ؟؟؟
جونگین سرش و تکون داد
رفتی پشت میز و جونگین شروع کرد ازت عکس گرفتن
با هم حرف زدین و غذاتون و خوردید که جونگین گفت : امروز چه روزیه ؟؟؟
یکم فکر کردی اما به نتیجه ای نرسیدی
+ نمیدونم
جونگین : احیانا تولدت نیست ؟؟
+ تولد ؟! .... تولد !!! .... امروز تولدم بود
خندیدی که یکی از کارکنان با یه کیک تولد اومد سمتتون ..
بغض کرده بودی .. نمیدونستی چیکار کنی ... فکر اینکه جونگین این همه کار و برات کرده بود بیشتر باعث احساساتی شدنت میشد
۷۹۷
۱۲ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.