تک پارتی
ساعت ۱ شب بود. صبح ساعت ۴ اومد خونه و ۷ رفت. ديگه شورشو در آورده بود چند شب بود كه همينجوری بود. صدای باز شدن در اومد. نگاه نكردم ببينم كيه چون ميدونستم خودشه. اومد و سلام كرد. جوابشو ندادم. دستشو گذاشت رو شونم و گفت
_قهري؟
بازم ساكت بودم. اومد كنارم
_اوكي ببخشيد. ميدوني كه به خاطر كارمه.
حرفي نزدم. ميدونستم كارشو دوست داره ولی نه به اندازه ای كه منو فراموش كنه. صورتشو اورد جلو جوری كه نفساش به گردنم ميخورد نبض پو/سیمو حس كردن ولی به روی خودم نياوردم. بهش نگاه كردم كه بوسه ی ريزی رو لبام كاشت سريع دوباره تلوزيونو نكاه كردم
_باشه قهری پس منم قهرم
پاشد و رفت سمت آشپزخونه. اشغال اومد تحريكم كرد و رفت؟ ديگه طاقت نياوردم بلند شدم دستشو گرفتم. نكام كرد. چون قدش ازم خيلی بلندتر بود رو پنجه واستادم يقشو گرفتم و لبامو كوبوندم به لبش اونم همراهی كرد دستشو گذاشت زير باسنم و بلندم كرد. منم پاهامو دور كمرش حلقه كردم. تو همين وضع رفتيم سمت اتاق. درو با پاش بست. منو انداخت رو تخت و شروع به باز كردن دكمه های پيراهنش كرد منم تو اين فاصله دكمه و زیپ شلوارشو باز كردم پريد رومو شروع به ک/يس ماركاي بنفش گذاشتن رو گردن و ترقوه هام كرد. تاپم رو با يه حركت دراورد. اروم دستشو برد زیر كمرم و گيره ی سوتينم رو باز كرد و پرتش كرد اوت طرف. خمار نگام كرد و يكی از سینه هامو خورد. ناله هام بلند شدن از سينه هام دل كند و رفت پايين تر شلواركمو با شرتمو باهم كشيد همين كه ميخواست داخل كنه
+لطفا اروم
نيشخندی زد و تا ته داخلم كرد. لبشو گذاشت رو لبم جوری كه ناله هام تو دهنش خفه شد. بعد از چند مین تلمبه زدن كام كرد و كشيد بيرون. بغلم دراز كشيد و بغلم كرد و شروع به ماساز دادن پو/سیم كرد. با تعجب بهش نكاه كردم
+چیكار ميكنی؟
_دارم برای راند بعد امادت ميكنم بیب...
_قهري؟
بازم ساكت بودم. اومد كنارم
_اوكي ببخشيد. ميدوني كه به خاطر كارمه.
حرفي نزدم. ميدونستم كارشو دوست داره ولی نه به اندازه ای كه منو فراموش كنه. صورتشو اورد جلو جوری كه نفساش به گردنم ميخورد نبض پو/سیمو حس كردن ولی به روی خودم نياوردم. بهش نگاه كردم كه بوسه ی ريزی رو لبام كاشت سريع دوباره تلوزيونو نكاه كردم
_باشه قهری پس منم قهرم
پاشد و رفت سمت آشپزخونه. اشغال اومد تحريكم كرد و رفت؟ ديگه طاقت نياوردم بلند شدم دستشو گرفتم. نكام كرد. چون قدش ازم خيلی بلندتر بود رو پنجه واستادم يقشو گرفتم و لبامو كوبوندم به لبش اونم همراهی كرد دستشو گذاشت زير باسنم و بلندم كرد. منم پاهامو دور كمرش حلقه كردم. تو همين وضع رفتيم سمت اتاق. درو با پاش بست. منو انداخت رو تخت و شروع به باز كردن دكمه های پيراهنش كرد منم تو اين فاصله دكمه و زیپ شلوارشو باز كردم پريد رومو شروع به ک/يس ماركاي بنفش گذاشتن رو گردن و ترقوه هام كرد. تاپم رو با يه حركت دراورد. اروم دستشو برد زیر كمرم و گيره ی سوتينم رو باز كرد و پرتش كرد اوت طرف. خمار نگام كرد و يكی از سینه هامو خورد. ناله هام بلند شدن از سينه هام دل كند و رفت پايين تر شلواركمو با شرتمو باهم كشيد همين كه ميخواست داخل كنه
+لطفا اروم
نيشخندی زد و تا ته داخلم كرد. لبشو گذاشت رو لبم جوری كه ناله هام تو دهنش خفه شد. بعد از چند مین تلمبه زدن كام كرد و كشيد بيرون. بغلم دراز كشيد و بغلم كرد و شروع به ماساز دادن پو/سیم كرد. با تعجب بهش نكاه كردم
+چیكار ميكنی؟
_دارم برای راند بعد امادت ميكنم بیب...
۲۵۷
۰۲ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.