هر چه کردی به دلم باز تو را بخشیدم

هر چه کردی به دلم ، ... باز تو را بـــــخشیدم
با زبان زخم زدی ... دشـــــنه زدی ... خندیدم!

معنی تک تک رفتار تو را ... میـــــفهمم
ساده لوحی ست ... بگویم که نمی فهـــــمیدم !

غرق تردید شدم ، ... باز تحمـــــل کردم
تا زمانی که ... به چشـــــمان خودم هم دیدم

دیدم از خشـــــم خداوند ... نمی ترسیدی
تو نترســـــیدی و من سخت از آن ترسیدم

بسته بودم ، لب از آن درد و از آن بی مهـــــری
تو جـــــفا کردی و من هیچ ... نمی پرسیدم

عاقبت سرد شدم ، خســـــته شدم ، یخ کردم !
مثل خورشـــــید ... غروبی که نمی تابیدم

اشک های دل من ، از تو و عشــــــــــق تو نبود
بلکه از سادگی قلب خودم رنجیدم
دیدگاه ها (۴)

عجب حال و هوای کم نظیری داشتم بی تو "کمی تا نیمه شب ابری و ا...

حرفی بزن که فاصله ها را به هم زنیمی دانم ...این غروب ...

درد تو به جان خریدم و دم نزدمدرمان تو را ندیدم و دم نزدماز ح...

"خاطرات" خطرات ِ آیندەاَندکە بی "الف" می شوندهمانندِ بی تو ش...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط