♕در این بازی عشق و مرگ یکیست♕
تو جکسون نیستی~منظورت چیه؟+جکسون دست چپه ولی تو دست راستی، جکسون چشماش قهوه ایه نه سیاه. صورتشو تو دستم گرفتم و چرخوندم.+اها جکسون یه خال پر رنگ بقل گوشش داره ولی تو نداری تو کی هستی؟ ~دختر باهوشی هستید. و یه پوزخند تحویلم داد. یهو همه جا سفید شد دقیقا مثل خوابم.+ اینجا کجاست. ~اینجا یه بعد دیگست +یه بعد دیگه؟ یعنی یه دنیای دیگه؟ ~ میشه اینجوری گفت. باید قدرتتون رو کنترل کنید و ازش استفاده کنید.+چرا منو اوری اینجا؟ ~چون میخوام بهتون اموزش بدم که چجوری از قدرتتون استفاده کنید +کدوم قدرت. یه لحظه وایسا من گیج شدم.+ببیند پدر شما یه گرگینه و مادرتون یه خون اشام بود. درسته پیوند این دو نوع ممنوعه ولی اون ها ازدواج کردند و شما شدید حاصل ازدواجشون. بعد به دنیا اومد شما، شما رو مخفی کردند چون قدرت شما باعث حرج و مرج میشد. گرگینه ها و خون اشام ها اون هارو کشتند ولی قبل این که کشته بشند با یجور طلسم من رو داخل وجودتون مخفی کردند که وقتی قدرتتون ازاد شد من بهتون اموزش بدم. فهمیدید؟+نه ~ شمل دیگه خیلی خر*ید
+یاا خر عمته درست صحبت کن.~درسته من به فرمان شمام ولی شما هم باید به من احترام بزاری +وایسا وایسا من رئیس توعم؟ و یه لبخند شیطانی زدم. ~اوپس بد شد.
+ولی من یه سوال دارم.~بپرسید+تو گفتی پدر مادر من، من رو قایم کردند. درسته؟ ~بله+پس یعنی پدر مادر قبلیم پدر مادر اصلیم نبودند؟ ~نه اونها فقط یه انسان عادی بودند و خبر نداشتند شما کی هستید.+خالا قضیه ی پشت رسمی حرف زدنت چیه؟ ~چون شما یک شاهزاده هستید+ها؟~ پدر شما پادشاه گرگینه ها و مادر شما ملکه ی خون اشام ها بودند. اون ها توی یک مهمونی باهم اشنا شدند.+یعنی من یه پرنسس هستم درسته؟~بله+ پس چرا اون موقع بهم گفتی خر؟ ~من با اخترام بهتون گفتم دس یعنی مشکلی نیست+بابا تو دیگه کی از احترام خوشم میادا ولی از این نوع حرف زدن نه. باهام عادی حرف بزن ~ولی...+این یه دستوره. ~باشه +بهتره.&لیا. لیا بیدار شو(صدا خیلی محو توی فضا میپیچید)+چرا صدای جکسون میاد اونم اینجاست؟ ~نه الان جسم شما یعنی تو توی دنیای دیگست ولی روحت اینجا. دیگه باید بیدار شی +بیدار شم منظورت چیه؟ من که الان بیدارم~ببین تو توی اون دنیا هنوز بیهوشی. داشتم کم کم محو میشدم+صبر کن اسمت چیه؟ ~من اسمی ندارم من فقط یه طلسمم +نه اینجوری نمیشه من برات اسم میزارم اسمت باشه ته هو ~قشنگه، ته هو +دوباره چجوری میتونم ببینمت ته هو؟ ~هرموقع که بخوابی میای اینجا این یه طلسمه تا وقتی که بتونی رو تمام قدرت هات کنترل داشته باشی+یه سوال دیگه ~بپرس+قدرتم تا چه حده؟ ~حتی منم نمیدونم تو قدرت خیلی زیادی داری و هر لحظه داره زیادتر میشه. و ممکنه وقتی داری بزرگ تر میشی قدرت های دیگه هم بهت اضافه بشن.+ فردا شب میبینمت ته هو.~شاید زودتر همو دیدیم.+منظور.... و محو شد.& لیا لیا خوبی؟ درد نداری؟+خوبم میشه بهم اب بدی. سریع یه لیوان اب بهم داد اون واقعان جکسونه پس منظورش از اون حرف چی بود؟
شرطا: پنج لایک و پنج کامنت
بچه ها واقعا نامردی نکنید من واقعا سختمه و حجم درسام زیاده و وقتی میبینم لایکا انقد کمه واقعا ناراحت میشم من نمیتونم زود به زود بزارم ولی شما شرطا رو برسونید.
ماچ ماچ💜💜😘
+یاا خر عمته درست صحبت کن.~درسته من به فرمان شمام ولی شما هم باید به من احترام بزاری +وایسا وایسا من رئیس توعم؟ و یه لبخند شیطانی زدم. ~اوپس بد شد.
+ولی من یه سوال دارم.~بپرسید+تو گفتی پدر مادر من، من رو قایم کردند. درسته؟ ~بله+پس یعنی پدر مادر قبلیم پدر مادر اصلیم نبودند؟ ~نه اونها فقط یه انسان عادی بودند و خبر نداشتند شما کی هستید.+خالا قضیه ی پشت رسمی حرف زدنت چیه؟ ~چون شما یک شاهزاده هستید+ها؟~ پدر شما پادشاه گرگینه ها و مادر شما ملکه ی خون اشام ها بودند. اون ها توی یک مهمونی باهم اشنا شدند.+یعنی من یه پرنسس هستم درسته؟~بله+ پس چرا اون موقع بهم گفتی خر؟ ~من با اخترام بهتون گفتم دس یعنی مشکلی نیست+بابا تو دیگه کی از احترام خوشم میادا ولی از این نوع حرف زدن نه. باهام عادی حرف بزن ~ولی...+این یه دستوره. ~باشه +بهتره.&لیا. لیا بیدار شو(صدا خیلی محو توی فضا میپیچید)+چرا صدای جکسون میاد اونم اینجاست؟ ~نه الان جسم شما یعنی تو توی دنیای دیگست ولی روحت اینجا. دیگه باید بیدار شی +بیدار شم منظورت چیه؟ من که الان بیدارم~ببین تو توی اون دنیا هنوز بیهوشی. داشتم کم کم محو میشدم+صبر کن اسمت چیه؟ ~من اسمی ندارم من فقط یه طلسمم +نه اینجوری نمیشه من برات اسم میزارم اسمت باشه ته هو ~قشنگه، ته هو +دوباره چجوری میتونم ببینمت ته هو؟ ~هرموقع که بخوابی میای اینجا این یه طلسمه تا وقتی که بتونی رو تمام قدرت هات کنترل داشته باشی+یه سوال دیگه ~بپرس+قدرتم تا چه حده؟ ~حتی منم نمیدونم تو قدرت خیلی زیادی داری و هر لحظه داره زیادتر میشه. و ممکنه وقتی داری بزرگ تر میشی قدرت های دیگه هم بهت اضافه بشن.+ فردا شب میبینمت ته هو.~شاید زودتر همو دیدیم.+منظور.... و محو شد.& لیا لیا خوبی؟ درد نداری؟+خوبم میشه بهم اب بدی. سریع یه لیوان اب بهم داد اون واقعان جکسونه پس منظورش از اون حرف چی بود؟
شرطا: پنج لایک و پنج کامنت
بچه ها واقعا نامردی نکنید من واقعا سختمه و حجم درسام زیاده و وقتی میبینم لایکا انقد کمه واقعا ناراحت میشم من نمیتونم زود به زود بزارم ولی شما شرطا رو برسونید.
ماچ ماچ💜💜😘
۳۸.۱k
۲۷ مهر ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.