forbidden love part ۱۴
سرش گیج میرفت و چیزی جز سیاهی جلوی چشماش نمیدید. فلیکس همینطور صحبت میکرد و اون حتی یه کلمه رو هم متوجه نمیشد. نیاز شدیدی به خون داشت اما حاضر نبود فلیکس رو ترک کنه چون مطمئن نبود کی میتونه دوباره باهاش صحبت کنه.
نفس عمیقی کشید و سعی کرد تمرکزش رو به فلیکس بده.
-حرف زدن میکائیل از بچگی برام سخت ترین کار بوده. هیچوقت جلوی اون نمیتونم خود واقعیم باشم و همیشه باید رفتارهام رو کنترل کنم بهتره دنبال...عااهه چ..چیکار میکنی
همونطوری که صحبت میکرد چیز تیز و سفتی توی گردنش فرو رفت. ثانیه ای طول نکشید تا بفهمه اون دندون های هیونجینه. از رفتار هاش حدس میزد هیونجین نیاز به خون داشته باشه پس اجازه داد پسر هرکاری میخواد انجام بده.
>>>
مثل همیشه مقاومت دربرابر خون فلیکس براش غیرممکن بود. میدونست باید تمومش کنه وگرنه ممکنه فلیکس اذیت بشه اما نمیتونست.
>>>
حس حالت تهوعش بدتر شده بود و سرش گیج میرفت. با تیر کشیدن سرش فهمید که دیگه نمیتونه ادامه بده پس به بازوی هیونجین ضربه زد تا دندون هاش رو بیرون بکشه.
-هی تمومش کن. ح..حالم داره..بد میشه
کرم قسمت حساس تموم کردن دارم😈😌
نفس عمیقی کشید و سعی کرد تمرکزش رو به فلیکس بده.
-حرف زدن میکائیل از بچگی برام سخت ترین کار بوده. هیچوقت جلوی اون نمیتونم خود واقعیم باشم و همیشه باید رفتارهام رو کنترل کنم بهتره دنبال...عااهه چ..چیکار میکنی
همونطوری که صحبت میکرد چیز تیز و سفتی توی گردنش فرو رفت. ثانیه ای طول نکشید تا بفهمه اون دندون های هیونجینه. از رفتار هاش حدس میزد هیونجین نیاز به خون داشته باشه پس اجازه داد پسر هرکاری میخواد انجام بده.
>>>
مثل همیشه مقاومت دربرابر خون فلیکس براش غیرممکن بود. میدونست باید تمومش کنه وگرنه ممکنه فلیکس اذیت بشه اما نمیتونست.
>>>
حس حالت تهوعش بدتر شده بود و سرش گیج میرفت. با تیر کشیدن سرش فهمید که دیگه نمیتونه ادامه بده پس به بازوی هیونجین ضربه زد تا دندون هاش رو بیرون بکشه.
-هی تمومش کن. ح..حالم داره..بد میشه
کرم قسمت حساس تموم کردن دارم😈😌
۵.۴k
۱۶ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.