پارت۲۹
پارت۲۹
تیونگ ویو
خیلی دوست داشتم با رزی ازدواج کنم پس امشب بهش میگم فکر کنم اونم نظرش مثبت باشه چو الان ۵ ماهه که دوست دخترمه و باهم آشنا شدیم🔞
فلش بک به برگشتن به خونه
+آخیش خسته شدم
×نمیخوای ...
+نه اصلا نمیشه
×مگه باخواست توعه
+نه په باخواست عمته
+یه چند روز دیگه حامله بشم
+اصلا فکرشم بده
×اوه یادم انداختی رزی نظرت چیه هفته ی بعد باهم ازدواج کنیم
+نمیدونم به نظر من که عالی میشه
×اکیه پس ردیفش میکنم
تهیونگ ویو برآید استایل بغلش کردم و بردمش خونه لباس هاش رو در آودم و گفتم باید اینجوری تو خونه باشه منم لباس هام رو پوشیدم و درست سمت خواب رفتیم رزی رو بغل کردم و رزی خوابش برد اما من از شوق خوابم نبرد و کمی گوشی برداشتم که یکی بهم پیام داده از رزی دور باش منم پیام دادم اونوقت چرا اونم بهم گفت چون اون مال منه و هیچکس نمیتونه بهش دست بزنه پنج دقیقه بعد خوابم برد
صبح
# سلام صبحت بخیر
_صبح تو هم بخیر بیب
_به به، به به صبحانه رو تو حاضر کردی؟
# نه په مامانت حاضر کرده من حاظر کردم دیگه
# میگم کوک
_ جونم بیب
# میگممیشه به منم ماشین بخری
_چطور
# آخه بعضی وقتا میخوام برم بیرون چیکار کنم
_زنگ بزن بیام دنبالت
# نه مثلا تنهایی برم
_اوکی چه ماشینی میخوای
# بوگاتی
_فردا بریم برات بخریم
_گواهی نامه داری؟
# بله
خبر بد این فیک بعد ۱ پارت تموم میشه
خبر خوب یه فیک جدید شروع میشه
the end
تیونگ ویو
خیلی دوست داشتم با رزی ازدواج کنم پس امشب بهش میگم فکر کنم اونم نظرش مثبت باشه چو الان ۵ ماهه که دوست دخترمه و باهم آشنا شدیم🔞
فلش بک به برگشتن به خونه
+آخیش خسته شدم
×نمیخوای ...
+نه اصلا نمیشه
×مگه باخواست توعه
+نه په باخواست عمته
+یه چند روز دیگه حامله بشم
+اصلا فکرشم بده
×اوه یادم انداختی رزی نظرت چیه هفته ی بعد باهم ازدواج کنیم
+نمیدونم به نظر من که عالی میشه
×اکیه پس ردیفش میکنم
تهیونگ ویو برآید استایل بغلش کردم و بردمش خونه لباس هاش رو در آودم و گفتم باید اینجوری تو خونه باشه منم لباس هام رو پوشیدم و درست سمت خواب رفتیم رزی رو بغل کردم و رزی خوابش برد اما من از شوق خوابم نبرد و کمی گوشی برداشتم که یکی بهم پیام داده از رزی دور باش منم پیام دادم اونوقت چرا اونم بهم گفت چون اون مال منه و هیچکس نمیتونه بهش دست بزنه پنج دقیقه بعد خوابم برد
صبح
# سلام صبحت بخیر
_صبح تو هم بخیر بیب
_به به، به به صبحانه رو تو حاضر کردی؟
# نه په مامانت حاضر کرده من حاظر کردم دیگه
# میگم کوک
_ جونم بیب
# میگممیشه به منم ماشین بخری
_چطور
# آخه بعضی وقتا میخوام برم بیرون چیکار کنم
_زنگ بزن بیام دنبالت
# نه مثلا تنهایی برم
_اوکی چه ماشینی میخوای
# بوگاتی
_فردا بریم برات بخریم
_گواهی نامه داری؟
# بله
خبر بد این فیک بعد ۱ پارت تموم میشه
خبر خوب یه فیک جدید شروع میشه
the end
۷.۱k
۲۹ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.