پارت¹
پارت¹
خب یه روز ویگه شروع شد. فک کنم ساعت ۱۰ صبح باشه، اره ۱۰ صبحه
یکم زیاده خوابیدم فک کنم؟نه، معلومه که نه تقریبا ۳ سال میشه که با تهیونگ ازدواج کردم و خب اون این اوایل یکم سرد بود ولی چون دوس داشتم میتونستم تحمل کنم ولی الان؟ نوچ نوچ نوچ اون کاملا بام سرد شده
منو باش نشستم رو تختم دارم به اینکه تهیونگ بام سرد شده فک میکنم اگه بخوام بشینم و فک کنم نه چیزی میشه نه کسی دلش واسم میسوزه نه به هیچکدوم از کارام میرسم
پاشدم رفتم دستشویی زود کارامو کردم و رفتم تو اشپز خونه
تهیونگ صبحونه خورده بود و ظرفاشو گذاشته بود البته من زنشم من باید ظرفا رو براش بشورم ولی نه با این رفتارش اصن ول کن
سوم شخص:
بعد این که صبحونتو خوردی ظرفا رو شستی و نشستی رو کاناپه و تلویزیون رو روشن کردی. تقریبا یه نیم ساعت دیگه سریالت شروع میشد، پس همینجور ک داش تبلیغ میزاشت تلویزیون گوشیتو ورداشتی و رفتی تو فضای مجازی ببینی چی ازچه قراره
بعد روشن کردن نتت دو سه تا پیام واتساپ از یکی از دوستات اومد
بازش کردی و خوندی
(علامت لیسو دوست صمیمی ا.ت÷)
÷هی دختر سلام چطوری
÷دیگه منو فراموش کردی نه؟
÷درسته ازدواج کردی و گرفتار تهیونگ و خونه داری شدی
÷ولی ی پیام کوچیک و احوال پرسیم فک نکنم خیلی واست سخت گیر باشه
چک کردی دیدی انلاینه پس جوابشو دادی
(علامت ا.ت+)
+سلام لیسو مرسی خوبم تو چطوری
+باور کن انچنانم درگیر تهیونگ نیستم🥲
÷منم خوبم
÷منظورت چیه
+هیچی
÷خوبه پس
÷تهیونگ چطوره؟
+اونم خوبه
ا.ت پاو:
سریالم شروع شد لیسو هم هیچی نگفت منم گوشیمو خاموش کردم نشستم پای سریال
۳۰ مین بعد:
خب سریال تموم شد زدمی کامال ک موسیقی داشته باشه و رفتمپای اشپزی
از اونجایی ک تهیونگ دیر وقت میاد ینی ساعت ۱۲ پس نهار نیس بخوامبرای دو نفر غذا درست کنم حیفه....نه حوصله ندارم شبمیچی دیگه درست کنم واسه دو نفر درست میکنم ک شبم همونو بخورم
عااام دوکبوکی درست کنم؟ سخته ولی موخوام
سوم شخص:
دست ب کار نهار شدی و بعد درست شدنش خوردی
رفتی بخوابی و حدودا ساعت ۶ عصر پاشدی
صدای کلید شنیدی ولی تهیونگ نمیتونست باشه ولی کس دیگه ای کلید نداشت
رفتی دیدی تهیونگ اومده، چقد زود
لایک و کامنت فراموش نشه:)
اولین بارمه وانشات مینویسم😅❤️
#تهیونگ
خب یه روز ویگه شروع شد. فک کنم ساعت ۱۰ صبح باشه، اره ۱۰ صبحه
یکم زیاده خوابیدم فک کنم؟نه، معلومه که نه تقریبا ۳ سال میشه که با تهیونگ ازدواج کردم و خب اون این اوایل یکم سرد بود ولی چون دوس داشتم میتونستم تحمل کنم ولی الان؟ نوچ نوچ نوچ اون کاملا بام سرد شده
منو باش نشستم رو تختم دارم به اینکه تهیونگ بام سرد شده فک میکنم اگه بخوام بشینم و فک کنم نه چیزی میشه نه کسی دلش واسم میسوزه نه به هیچکدوم از کارام میرسم
پاشدم رفتم دستشویی زود کارامو کردم و رفتم تو اشپز خونه
تهیونگ صبحونه خورده بود و ظرفاشو گذاشته بود البته من زنشم من باید ظرفا رو براش بشورم ولی نه با این رفتارش اصن ول کن
سوم شخص:
بعد این که صبحونتو خوردی ظرفا رو شستی و نشستی رو کاناپه و تلویزیون رو روشن کردی. تقریبا یه نیم ساعت دیگه سریالت شروع میشد، پس همینجور ک داش تبلیغ میزاشت تلویزیون گوشیتو ورداشتی و رفتی تو فضای مجازی ببینی چی ازچه قراره
بعد روشن کردن نتت دو سه تا پیام واتساپ از یکی از دوستات اومد
بازش کردی و خوندی
(علامت لیسو دوست صمیمی ا.ت÷)
÷هی دختر سلام چطوری
÷دیگه منو فراموش کردی نه؟
÷درسته ازدواج کردی و گرفتار تهیونگ و خونه داری شدی
÷ولی ی پیام کوچیک و احوال پرسیم فک نکنم خیلی واست سخت گیر باشه
چک کردی دیدی انلاینه پس جوابشو دادی
(علامت ا.ت+)
+سلام لیسو مرسی خوبم تو چطوری
+باور کن انچنانم درگیر تهیونگ نیستم🥲
÷منم خوبم
÷منظورت چیه
+هیچی
÷خوبه پس
÷تهیونگ چطوره؟
+اونم خوبه
ا.ت پاو:
سریالم شروع شد لیسو هم هیچی نگفت منم گوشیمو خاموش کردم نشستم پای سریال
۳۰ مین بعد:
خب سریال تموم شد زدمی کامال ک موسیقی داشته باشه و رفتمپای اشپزی
از اونجایی ک تهیونگ دیر وقت میاد ینی ساعت ۱۲ پس نهار نیس بخوامبرای دو نفر غذا درست کنم حیفه....نه حوصله ندارم شبمیچی دیگه درست کنم واسه دو نفر درست میکنم ک شبم همونو بخورم
عااام دوکبوکی درست کنم؟ سخته ولی موخوام
سوم شخص:
دست ب کار نهار شدی و بعد درست شدنش خوردی
رفتی بخوابی و حدودا ساعت ۶ عصر پاشدی
صدای کلید شنیدی ولی تهیونگ نمیتونست باشه ولی کس دیگه ای کلید نداشت
رفتی دیدی تهیونگ اومده، چقد زود
لایک و کامنت فراموش نشه:)
اولین بارمه وانشات مینویسم😅❤️
#تهیونگ
۱۰.۵k
۰۱ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.