زمانی که تورا دیدم. part 4
یکی در اتاقمو زد
ا.ت:بفرمایین
پدر ا.ت:سلام دختر قشنگم
ا.ت:سلام باباجون کاری داشتی
پدر ا.ت:نه عزیزم فقط اومدم بگم که امشب خونه بابا بزرگ جمیم همه
ا.ت:اها باشه بابا میشه بری بیروندرسامو بخونم؟
پدر ا.ت:اهوم باشه
رفت
درسامو خوندمو حاضر شدم که بریم خونه بابا بزرگ.
رسیدیم دیدم سلنا و اوجین اونجان ولی کوک نیومده.
ا.ت:سلام سلنا سلام اوجین عااا میگم کوک کجاس؟
سلنا:عاا رفته با گوشی حرف بزنه الان میاد
اوجین:سلام خوبی؟
ا.ت:سلام مرسی راستی سلنا استاد تو گروه پیام داد گفتش که فردا امتحانا لغوه چون مریض شده و نمیتونه بیاد
سلنا:هوففف راحت شدم اصا هیچی نخونده بودم
ا.ت:نه من خونده بودم میگم حالا فرداکه کلاس نداریم چیکار کنیم؟
سلنا:عاممم بریم بیرون چارتایی؟
ا.ت:اره خوبه بریم
اوجین:ا.ت میتونم تنها باهات حرف بزنم؟
ا.ت:ببخشید ولی الان میخوام با سلنا حرف بزنم.
کوک اومد
کوک:هییی ا.ت جونممم....ینی چیزه ا.تتتتت تو اومدییییی سلااااااامممممم
ا.ت:وایییی کوکییییی سلام خوبییییی
کوک:مرسیییی بخوبیتتتتت تو خوبییی😂
ا.ت:مرسیییی منم خوبممم😂
اوجین:خیلی خب بسه دیگه🙂
سلنا:هییی چیکارشون دارییی شما دوتا خیلی بهم میاینننن🤩
کوک،ا.ت:هااا چییی
سلنا:هیچی بابا بیاین بشینین😂
رفتیم نشستیم
داشتیم دور هم حرف میزدیم که یهو بابا بزرگم صدامون زد
بابا بزرگ=👴🏻
👴🏻:بچها بیاین کارتون دارم
همه:چشم
رفتیم نشستیم که یهو...
ا.ت:بفرمایین
پدر ا.ت:سلام دختر قشنگم
ا.ت:سلام باباجون کاری داشتی
پدر ا.ت:نه عزیزم فقط اومدم بگم که امشب خونه بابا بزرگ جمیم همه
ا.ت:اها باشه بابا میشه بری بیروندرسامو بخونم؟
پدر ا.ت:اهوم باشه
رفت
درسامو خوندمو حاضر شدم که بریم خونه بابا بزرگ.
رسیدیم دیدم سلنا و اوجین اونجان ولی کوک نیومده.
ا.ت:سلام سلنا سلام اوجین عااا میگم کوک کجاس؟
سلنا:عاا رفته با گوشی حرف بزنه الان میاد
اوجین:سلام خوبی؟
ا.ت:سلام مرسی راستی سلنا استاد تو گروه پیام داد گفتش که فردا امتحانا لغوه چون مریض شده و نمیتونه بیاد
سلنا:هوففف راحت شدم اصا هیچی نخونده بودم
ا.ت:نه من خونده بودم میگم حالا فرداکه کلاس نداریم چیکار کنیم؟
سلنا:عاممم بریم بیرون چارتایی؟
ا.ت:اره خوبه بریم
اوجین:ا.ت میتونم تنها باهات حرف بزنم؟
ا.ت:ببخشید ولی الان میخوام با سلنا حرف بزنم.
کوک اومد
کوک:هییی ا.ت جونممم....ینی چیزه ا.تتتتت تو اومدییییی سلااااااامممممم
ا.ت:وایییی کوکییییی سلام خوبییییی
کوک:مرسیییی بخوبیتتتتت تو خوبییی😂
ا.ت:مرسیییی منم خوبممم😂
اوجین:خیلی خب بسه دیگه🙂
سلنا:هییی چیکارشون دارییی شما دوتا خیلی بهم میاینننن🤩
کوک،ا.ت:هااا چییی
سلنا:هیچی بابا بیاین بشینین😂
رفتیم نشستیم
داشتیم دور هم حرف میزدیم که یهو بابا بزرگم صدامون زد
بابا بزرگ=👴🏻
👴🏻:بچها بیاین کارتون دارم
همه:چشم
رفتیم نشستیم که یهو...
۲۵۲
۱۲ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.