از من چیزی رو پنهون نکن...!
تو چند روزی بشدت حالت بد بود ...و برادر بزرگترت یعنی چان از این خبر نداشت ..تو فقط ۱۳ سالت بود..و تحمل کردن این بیماری برات سخت بود...توهمه چیو به چان میگفتی اما از این بیماری حتی یک کلمه هم به چان نگفته بودی و در موردش حرفی نزده بودی فکر کردی شاید چان نگران بشه یا چیزی دیگه ای....تو در حال تماشای فیلم مورد علاقه ات بودی و خوراکی که میخوردی تموم شد ... میخواستی بری تا برای خودت خوراکی بیاری ....
۲.۴k
۰۹ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.