پارت ۱۶
برگشتن خونه از شدت خستگی تهیونگ خودشو وسط خونه لخت کرد
تهیونگ: کوک بدووووو بیبی بانی نیازت دارم
کوک: اوه بیبی انگاره خیلی مشتاقییی هاااا
_اوف اصلا ببین منتظرم بینم چی کار میکنی
_آمدم برام ناله کنی
کوکم خودش رو آمده کردن و رفتن تو تخت
ساعتم ۱ بود
تهیونگ خوابید و کوک روش نشست
یه بوس روی سینش زد
کوک: انگاره خوب عرق کردی هه
دی♡ک تهیونگ رو بوسید و رفتن رو کار
تهیونگ خیلی خوب یه عنوان کسی که میشود خوب بود کوکم از ناله های تهیونگ لذت میبرد تا از شدت خستگی خوابشون برد و...
تهیونگ: کوک بدووووو بیبی بانی نیازت دارم
کوک: اوه بیبی انگاره خیلی مشتاقییی هاااا
_اوف اصلا ببین منتظرم بینم چی کار میکنی
_آمدم برام ناله کنی
کوکم خودش رو آمده کردن و رفتن تو تخت
ساعتم ۱ بود
تهیونگ خوابید و کوک روش نشست
یه بوس روی سینش زد
کوک: انگاره خوب عرق کردی هه
دی♡ک تهیونگ رو بوسید و رفتن رو کار
تهیونگ خیلی خوب یه عنوان کسی که میشود خوب بود کوکم از ناله های تهیونگ لذت میبرد تا از شدت خستگی خوابشون برد و...
۳۷۸
۲۸ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.