فیک:اربابِ عاشقِ من پارت نهم
یه خنده کردم که زنگ در و زدن
سوجین:من میرم باز میکنم شما بشینید غذا آماده براتون بکشم
رفتم در و باز کردم دوست ارباب بود تهیونگ
یه تعظیم کردم و گفتم
سوجین:سلام آقا بفرمایید داخل میزو چیدم برای غذا
تهیونگ بر خلاف ارباب خیلی مهربون و خونگرم بود
تهیونگ:سلام ممنون
تهیونگ رفت داخل و رفت تو سالن غذا خوری
غذا رو کشیدم و خودم داشتم میرفتم تو باغ عمارت که ارباب گفت
ارباب:خودت چیزی نمیخوری
سوجین:نه ممنونم من کشنم نیست
ارباب:الان سه روز که لب به هیچی نزدی خب مریض میشی
سوجین:نه من حالم خوبه صبح یه چیزی خوردم
داشتم میرفتم کع یه پیام به گوشیم اومد نگاه کردم یوجین بود
به نظرتون یوجین کیه؟
سوجین:من میرم باز میکنم شما بشینید غذا آماده براتون بکشم
رفتم در و باز کردم دوست ارباب بود تهیونگ
یه تعظیم کردم و گفتم
سوجین:سلام آقا بفرمایید داخل میزو چیدم برای غذا
تهیونگ بر خلاف ارباب خیلی مهربون و خونگرم بود
تهیونگ:سلام ممنون
تهیونگ رفت داخل و رفت تو سالن غذا خوری
غذا رو کشیدم و خودم داشتم میرفتم تو باغ عمارت که ارباب گفت
ارباب:خودت چیزی نمیخوری
سوجین:نه ممنونم من کشنم نیست
ارباب:الان سه روز که لب به هیچی نزدی خب مریض میشی
سوجین:نه من حالم خوبه صبح یه چیزی خوردم
داشتم میرفتم کع یه پیام به گوشیم اومد نگاه کردم یوجین بود
به نظرتون یوجین کیه؟
۲.۶k
۱۹ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.