عشق جدید
ساعت ۵
ا.ت ویو
رفتم ی دوش ۲۰ مینی گرفتم و موهامو درست کردم آرایش کردم و لباسم و پوشیدم و خودمو تو آینه نگا کردم(:لباسو میزارم)
ا.ت:به به چه جیگری شدم
رفتم بایین که مامانم منو دید
م ا:وایییی چقدرررر خوشگلللل شدییییی
پ ا:دختر کنه دیگه
ا.ت:تنکس مام اند دد ا برادر عزیزم کجاس
جیمین:من اینجام
ا.ت:اوووو خوشتیپ کردی
جیمین:شما هم خوشگل کردی
که گوشی ا.ت زنگ خورد
ا.ت:فک کنم کوکه
جیمین:منم رفتم دنبال جیمین
ا.ت:بای
مکالمه ا.ت و کوک
ا.ت:های بوی
کوک:های گرل
ا.ت:بیام پایین
کوک:یس گرل
و کت و کیفمو برداشتم و رفتم سوار ماشین شدم
کوک ویو
وقتی ا.ت سوار ماشین شد خشکم زد خیلی جذاب و هات شده بود این چند هفته عاشقش شدم و میخوام امشب بهش اعتراف کنم
ا.ت:بد شدم
کوک:محشر شدی
ا.ت:توهم خوشتیپ شدی
و حرکت کردم و بعد ۳۰ مین رسیدن به تالار
کوک دست ا.ت رو گرفت به داخل تالار شدن
جنی:ووویییییی چقدر خوشملللل شدییییی
ا.ت:تو هم همینننن طوررررر
۴ نفرشون داشتن باهم حرف میزدن که کوک چشش به تهیونگ و لارا افتاد که دست همو گرفته بودن
ا.ت متوجه نگاه کوک شد و دم گوشش گفت
ا.ت:خودتو ناراحت نکن و خونسرد باش
که اهنگ پلی شد
جیمین:هی بیبی گرل
جنی:هی ددی
جیمین:برقصیم
جنی:یس
کوک:گرل
ا.ت:بوی
کوک:رقص
ا.ت:اوک
و کوک دستشو گذاشت رو کمر باریک ا.ت و ا.ت هم دستشو دور گردن کوک حلقه کرد
کوک اومد نزدیک ا.ت و دم گوشش گفت
کوک:میخوام ی چیزی بهت بگم
ا.ت:هوم
کوک:دوست دارم بیب
ا.ت:منم دوست دارم
کوک:میدونستم و ا.ت رو بوسید
همه دست زدن
لارا داشت از حسادت میترکید
تهیونگ:واو
لارا:دختره هرزه
تهیونگ:تو چرا حرس میخوری
لارا:کوک مال من بود
تهیونگ:چی خودت خواستی دوباره با من باشی باز دوباره میگی کوک باورم نمیشه تو هرزه ای نه دختر خاله من این رابطه تموم شد
لارا:را تهیونگا اشتباه متوجه شدی
تهیونگ:گمشو دختره هرزه
و از اونجا رفت
کوک:خب
ا.ت:خب کخ حب
کوک:I love you bab
ا.ت:I love you too daddy
ا.ت ویو
رفتم ی دوش ۲۰ مینی گرفتم و موهامو درست کردم آرایش کردم و لباسم و پوشیدم و خودمو تو آینه نگا کردم(:لباسو میزارم)
ا.ت:به به چه جیگری شدم
رفتم بایین که مامانم منو دید
م ا:وایییی چقدرررر خوشگلللل شدییییی
پ ا:دختر کنه دیگه
ا.ت:تنکس مام اند دد ا برادر عزیزم کجاس
جیمین:من اینجام
ا.ت:اوووو خوشتیپ کردی
جیمین:شما هم خوشگل کردی
که گوشی ا.ت زنگ خورد
ا.ت:فک کنم کوکه
جیمین:منم رفتم دنبال جیمین
ا.ت:بای
مکالمه ا.ت و کوک
ا.ت:های بوی
کوک:های گرل
ا.ت:بیام پایین
کوک:یس گرل
و کت و کیفمو برداشتم و رفتم سوار ماشین شدم
کوک ویو
وقتی ا.ت سوار ماشین شد خشکم زد خیلی جذاب و هات شده بود این چند هفته عاشقش شدم و میخوام امشب بهش اعتراف کنم
ا.ت:بد شدم
کوک:محشر شدی
ا.ت:توهم خوشتیپ شدی
و حرکت کردم و بعد ۳۰ مین رسیدن به تالار
کوک دست ا.ت رو گرفت به داخل تالار شدن
جنی:ووویییییی چقدر خوشملللل شدییییی
ا.ت:تو هم همینننن طوررررر
۴ نفرشون داشتن باهم حرف میزدن که کوک چشش به تهیونگ و لارا افتاد که دست همو گرفته بودن
ا.ت متوجه نگاه کوک شد و دم گوشش گفت
ا.ت:خودتو ناراحت نکن و خونسرد باش
که اهنگ پلی شد
جیمین:هی بیبی گرل
جنی:هی ددی
جیمین:برقصیم
جنی:یس
کوک:گرل
ا.ت:بوی
کوک:رقص
ا.ت:اوک
و کوک دستشو گذاشت رو کمر باریک ا.ت و ا.ت هم دستشو دور گردن کوک حلقه کرد
کوک اومد نزدیک ا.ت و دم گوشش گفت
کوک:میخوام ی چیزی بهت بگم
ا.ت:هوم
کوک:دوست دارم بیب
ا.ت:منم دوست دارم
کوک:میدونستم و ا.ت رو بوسید
همه دست زدن
لارا داشت از حسادت میترکید
تهیونگ:واو
لارا:دختره هرزه
تهیونگ:تو چرا حرس میخوری
لارا:کوک مال من بود
تهیونگ:چی خودت خواستی دوباره با من باشی باز دوباره میگی کوک باورم نمیشه تو هرزه ای نه دختر خاله من این رابطه تموم شد
لارا:را تهیونگا اشتباه متوجه شدی
تهیونگ:گمشو دختره هرزه
و از اونجا رفت
کوک:خب
ا.ت:خب کخ حب
کوک:I love you bab
ا.ت:I love you too daddy
۳.۰k
۰۵ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.