یهو چشماش رو باز کرد خودم رو عقب کشیدم ک منو کشید سمت خود
یهو چشماش رو باز کرد خودم رو عقب کشیدم ک منو کشید سمت خودش و لبای نرمش رو روی لبام گذاشت باهاش همراهی میکردم ک بعد چند مین ازن جدا شد
_ دیگه از من خجالت نکش.... هوم... باشه؟
+... باشه(با خجالت )
و سرم رو توی گردن جیمین فرو بردم
_ یااااا... الان گفتم خجالت نکش ازم کیوتم
.
.
+جیمین من گشنمه بیا بریم صبحونه بخوریم
_ تو برو من میام
+ نمیشه..
_.. چرا اونوقت
+ از گلوم پایین نمیره(با حالت کیوت)
_خنده*... ک از گلوت پایین نمیره.. خنده*
خب باشه بیا بریم
بعد صبحونه رفتم تا درسام رو بخونم اخه خیلی عقب افتاده بودم(اینجا مثلن اخر هفته بوده)
چند دقیقه ای میگذشت جیمین کنارم نشسته بود ک متوجه نگاهش شدم روم رو برگردوندم سمتش
+......
_ چیه نمیتونم بیبیم رو نگاه کنم؟
+از خوشحالی لبخندی زدم ک با خجالت همراه بود *
با من بودی؟ 🙈
_اهوم.... چیه دوس نداری
+نه ... چیز ارع... دوس دارم اینجور صدام کنی 🙈🙈🙈
_بیبی خیلی دوس دارم پیشت باشم ولی باید برم خونه باش؟ هوم(صورتش رو کیوت کرده بود)
+ با اینکه دلم برات تنگ میشه ولی مگه میشه وقتی انقد خودت رو کیوت میکنی من مخالفت کنم
.
.
جیمین میخواست بره ک دستش رو گرفتم و بغلش کردم ازش جدا شدم تا خداحافظی کنم ک بوسیدم و گفت الان راحت برو درسات رو بخون
*من ک خر ذوق شده بودم وقتی جیمین رو بدرقه کردم
+اخه با این کارای تو چطور من راحت درس بخونم 😅🙈
نیم ساعتی گذشته بود
به جیمین پیام دادم
+جیمینا رسیدی؟
جواب نداد
+عزیزم اگع رسیدی بهم بگو باش؟ هوم؟
نیم ساعتی گذشت زل زده بودم ب گوشی ک یهو زنگ خورد
+ جیمینااااا معلوم هس کجایی.... چرا جواب نمیدی... نمیگی نگرانت میشم... هوم...
_چاگیا مگه میزاری حرف بزنم... دستم بند بود متوجه نشدم
+حداقل نمیتونستی وقتی رسیدی ی زنگی چیزی بزنی میدونی چقدر نگران بودم.....
_ خوشگلم اخه از چی میترسی
+از اینکه اون .هان. عوضی دوباره سروکلش پیدا بشه تو اون رو نمیشناسی همه کاری از اون برمیاد !
_ با اون کتاکایی ک اون از من خورده حالاحالاها پیداش نمیشه
راستی ات امشب میخوام با جونگ کوک برم بار باش؟
+باشه ولی زیاده روی نکن
.. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . .
هرچی ب جیمین پیام میدادم یا زنگ میزدم جواب نمیداد حسابی نگرانش شده بودم
ساعت 1 بود ک «دینگ دینگ» زنگ در ب صدا در اومد
با عجله رفتم سمت در جیمین بود! درو باز کردم ک.....
ک یهو کرم ادمین فعال شد 😂😂😂😂😂
اقا بنظرتون فیک چتم بزارم یا نه؟؟ هوم؟؟
میدونم دیر شد ولی درگیر امتحانات بودم ببخشد 😕
_ دیگه از من خجالت نکش.... هوم... باشه؟
+... باشه(با خجالت )
و سرم رو توی گردن جیمین فرو بردم
_ یااااا... الان گفتم خجالت نکش ازم کیوتم
.
.
+جیمین من گشنمه بیا بریم صبحونه بخوریم
_ تو برو من میام
+ نمیشه..
_.. چرا اونوقت
+ از گلوم پایین نمیره(با حالت کیوت)
_خنده*... ک از گلوت پایین نمیره.. خنده*
خب باشه بیا بریم
بعد صبحونه رفتم تا درسام رو بخونم اخه خیلی عقب افتاده بودم(اینجا مثلن اخر هفته بوده)
چند دقیقه ای میگذشت جیمین کنارم نشسته بود ک متوجه نگاهش شدم روم رو برگردوندم سمتش
+......
_ چیه نمیتونم بیبیم رو نگاه کنم؟
+از خوشحالی لبخندی زدم ک با خجالت همراه بود *
با من بودی؟ 🙈
_اهوم.... چیه دوس نداری
+نه ... چیز ارع... دوس دارم اینجور صدام کنی 🙈🙈🙈
_بیبی خیلی دوس دارم پیشت باشم ولی باید برم خونه باش؟ هوم(صورتش رو کیوت کرده بود)
+ با اینکه دلم برات تنگ میشه ولی مگه میشه وقتی انقد خودت رو کیوت میکنی من مخالفت کنم
.
.
جیمین میخواست بره ک دستش رو گرفتم و بغلش کردم ازش جدا شدم تا خداحافظی کنم ک بوسیدم و گفت الان راحت برو درسات رو بخون
*من ک خر ذوق شده بودم وقتی جیمین رو بدرقه کردم
+اخه با این کارای تو چطور من راحت درس بخونم 😅🙈
نیم ساعتی گذشته بود
به جیمین پیام دادم
+جیمینا رسیدی؟
جواب نداد
+عزیزم اگع رسیدی بهم بگو باش؟ هوم؟
نیم ساعتی گذشت زل زده بودم ب گوشی ک یهو زنگ خورد
+ جیمینااااا معلوم هس کجایی.... چرا جواب نمیدی... نمیگی نگرانت میشم... هوم...
_چاگیا مگه میزاری حرف بزنم... دستم بند بود متوجه نشدم
+حداقل نمیتونستی وقتی رسیدی ی زنگی چیزی بزنی میدونی چقدر نگران بودم.....
_ خوشگلم اخه از چی میترسی
+از اینکه اون .هان. عوضی دوباره سروکلش پیدا بشه تو اون رو نمیشناسی همه کاری از اون برمیاد !
_ با اون کتاکایی ک اون از من خورده حالاحالاها پیداش نمیشه
راستی ات امشب میخوام با جونگ کوک برم بار باش؟
+باشه ولی زیاده روی نکن
.. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .. . .
هرچی ب جیمین پیام میدادم یا زنگ میزدم جواب نمیداد حسابی نگرانش شده بودم
ساعت 1 بود ک «دینگ دینگ» زنگ در ب صدا در اومد
با عجله رفتم سمت در جیمین بود! درو باز کردم ک.....
ک یهو کرم ادمین فعال شد 😂😂😂😂😂
اقا بنظرتون فیک چتم بزارم یا نه؟؟ هوم؟؟
میدونم دیر شد ولی درگیر امتحانات بودم ببخشد 😕
۱۶.۹k
۱۷ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.