پارت ۲ my fierce daddy:
از زبون جونگ کوک:
دختره رو بیهوش کردم و اونو تو ماشین گذاشتم. اونقدری جذاب بود و محوش شده بودم که اصلا نمیتونستم رانندگی کنم
راوی: رسیدن عمارت.
از زبون جونگ کوک: دختره رو بغل کردم و گذاشتمش رو تخت و لباساش رو در اوردم و لباسای خودمم همینطور و كنارش دراز کشیدم و خوابیدم ولی یکدفعه صدای جیغ دختره بلند شد نمیدونم چرا انقدر زود بلند شده بود
از زبون ا/ت: ♡ از زبون جونگ کوک☆
♡ت کی هستی؟ اینجا کجاست؟
☆من اربابتم؟ اینجا عمارت منه و توعم بردمی
♡من برده ی هیچکس نیسم
☆انگار یادت رفته بابات تو رو تو شرط بندی باخت نه؟
♡هقققققق راستش یادم رفته بود (گریه) ولی چرا لباسام کندس؟
ذهن جونگ کوک: میخواستی انقدر جذاب نباشی تا مال خودم نکنمت
راوی: جونگ کوک شرثع میکنه به مارک گذاشتن رو گردن ا/ت و لب گرفتن از ا/ت ولی ا/ت همکاری نمیکرد
جونگ کوک: خودت خواستی کوچولو
پارت بعدی اسماته اگه جنبه ندارین نخونید
دختره رو بیهوش کردم و اونو تو ماشین گذاشتم. اونقدری جذاب بود و محوش شده بودم که اصلا نمیتونستم رانندگی کنم
راوی: رسیدن عمارت.
از زبون جونگ کوک: دختره رو بغل کردم و گذاشتمش رو تخت و لباساش رو در اوردم و لباسای خودمم همینطور و كنارش دراز کشیدم و خوابیدم ولی یکدفعه صدای جیغ دختره بلند شد نمیدونم چرا انقدر زود بلند شده بود
از زبون ا/ت: ♡ از زبون جونگ کوک☆
♡ت کی هستی؟ اینجا کجاست؟
☆من اربابتم؟ اینجا عمارت منه و توعم بردمی
♡من برده ی هیچکس نیسم
☆انگار یادت رفته بابات تو رو تو شرط بندی باخت نه؟
♡هقققققق راستش یادم رفته بود (گریه) ولی چرا لباسام کندس؟
ذهن جونگ کوک: میخواستی انقدر جذاب نباشی تا مال خودم نکنمت
راوی: جونگ کوک شرثع میکنه به مارک گذاشتن رو گردن ا/ت و لب گرفتن از ا/ت ولی ا/ت همکاری نمیکرد
جونگ کوک: خودت خواستی کوچولو
پارت بعدی اسماته اگه جنبه ندارین نخونید
۵.۶k
۰۸ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.