پارت سی و دوم

سویونگ ـ انشالله ده سال دیگه بابا می شی

کوک ـ نه من الا می خوام بابا بشم

سویونگ ـ من الا چه جوری برای تو بچه بیارم

کوک ـ خودم یه کاریش می کنم

سویونگ ـ ه ببینم چه می کنی

کوک ـ بشین تماشا کن

سویونگ ـ اوکی

شب
از زبان سویونگ

وای کوک بیا بگیریم بخوابیم

کوک ـ اومدم

کوک ـ اماده ای

سویونگ ـ برای چی

کوک ـ خودت بهتر از من میدونی

سویونگ ـ چی می گی تو که

اسمات


فردا صبح

از زبان سویونگ

ـ وای با دلدرد سدیدی بیدار شدم
دیدم که کوک پیشم نیست وای با اون کاری که دیشب باهام کرد معلوم نیست رفته کدوم گوری خدا لعنتش کنه که یکدفعه

کوک ـ چجور دلت میاد به شوهرت فوش بدی

سویونگ ـ چه جور دلم میاد همون جور که تو دیشب منو پاره کردی

کوک ـ خوب خثدت گوش نکردی مجبور شدم با زور اینکار رو امجام بدم

سویونگ ـ وای بیا بریم صبحانه بخوریم

کوک ـ اوکی

رفتن و باهم صبحانه خوردن

کوک ـ هی سویونگ بیا مسکن بخور

سویونک ـ بزار رو میز الا میام بخورم

کوک ـ اوکی 👌

سویونگ رفت و مسکن رو خورد

پرش زمانی به دو روز بعد