وقتی به زور ازدواج می کنی پارت۱
پارت ۱
یک دو سه برووو مثل همیشه از پله ها نیومدم دوباره از دسته ها سر خوردم کبریت های توی دستم رو کمی فشردم تا نیوفته و به سمت ترقه هایی که چند روز پیش خریدم و توی حیاط قایم کردن رفتم در سالن رو آرموم باز کردم و سرم رو بیرون آوردم
(من ۱۸ سالمه اسمم ا.ت هست من هندز هم نمی خوام قبول کنم بزرگ شدم و روحیه ی حساسی دارم خانواده ی من یک شرکت بزرگ و معتبر دارن هیچ وقت پدر و مادرم برام وقتی نزاشتن و عرضش قائل نبودن همیشه از بچگی کمبود محبت داشتم من برخلاف ملمانم که خیلی خانمانه رفتار می کنه و شبیه پرنسس ها هست نیستم من نمی خوام قبل کنم که بزرگ شدن )
و به اطرافم اروم سرک کشیدم مطمئن شدم کسی نباشع همین که رفتم بیرون چند قدم با احتیاط رفتن که به چیز سفت و عضلاتی برخورد کردم
یک دو سه برووو مثل همیشه از پله ها نیومدم دوباره از دسته ها سر خوردم کبریت های توی دستم رو کمی فشردم تا نیوفته و به سمت ترقه هایی که چند روز پیش خریدم و توی حیاط قایم کردن رفتم در سالن رو آرموم باز کردم و سرم رو بیرون آوردم
(من ۱۸ سالمه اسمم ا.ت هست من هندز هم نمی خوام قبول کنم بزرگ شدم و روحیه ی حساسی دارم خانواده ی من یک شرکت بزرگ و معتبر دارن هیچ وقت پدر و مادرم برام وقتی نزاشتن و عرضش قائل نبودن همیشه از بچگی کمبود محبت داشتم من برخلاف ملمانم که خیلی خانمانه رفتار می کنه و شبیه پرنسس ها هست نیستم من نمی خوام قبل کنم که بزرگ شدن )
و به اطرافم اروم سرک کشیدم مطمئن شدم کسی نباشع همین که رفتم بیرون چند قدم با احتیاط رفتن که به چیز سفت و عضلاتی برخورد کردم
۴۴.۵k
۲۱ فروردین ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.