فیک تهیونگ(آخرین دیدار) p20
ویو تهیونگ
فکر میکنم ا/ت خیلی ناراحت شد حق داشت خوب ولی واقعا اون باید بفهمه من عاشقشم دوسش دارم ولی اون نه اون از من متنفره خودش بهم گفت من کامل مطمئنم اونو کوک همو دوست دارن ولی خدارو شکر قراره فردا بریم و دیگه نبینمش بیشتر از این ناراحت نشم (همه حرفا رو تو دلش میزد وگریه میگرد)
بیخیال پاشم برم الاناس که کوک برسه
ویو جونگ کوک
رسیدیم دم در لایلا چند تا کار داشت پس من تنها اومدم میخواستم زنگ درو بزنم که تهیونگ خارج شد و گفت
تهیونگ. سلام و همچنین خدافظ
و رفت رفتم تو خونه ا/ت اونجا نبود حدس زدم اتاقشه رفتم اون تو ا/ت رو دیدم رو تخت خوابیده و داره گریه میکنه رو تختی رو هم رو خودش کشیده من تاحالا نفهمیده بودم اون انقدر کوچولو هست
روی تخت دراز کشیدم پشتش به من بود از پشت بغلش کردم
جونگ کوک. بیبی من چرا گریه میکنه
ا/ت. یه سریال عاشقانه نگاه کردم حالم بد شد
جونگ کوک. الان تو شدی دروغ گو هااا
ا/ت. بگم عصبانی میشی
با حالت جدی گفتم
جونگ کوک. چی شده
ا/ت. جونگ کوک تهیونگ (با گریه)
داد زدم. چه گوهی خورده
ا/ت. بهم اعتراف کرد
با حالت پوکری نگاش کردم. الان این عصبانیت داشت
ا/ت. نداشت؟
یهو تغییر مود دادم و با حالت خوشحالی گفتم
جونگ کوک. مبارکههههههه کوشولوی منننن
ا/ت. ولی تو چی
جونگ کوک. من چی رو چی
ا/ت. هیچی ولی من دوسش ندارم
جونگ کوک. خوب
ا/ت ولی اون منو بوسید
جونگ کوک. عه مبارک ترهههه
ا/ت. جونگ کوووووکککک
سرش رو گذاشت رو سینم
ا/ت. اولین بارم بود
جونگ کوک. زنش بشی هر روز میبوستت
ا/ت جونگ کووووووکککک
جونگ کوک. دررررررددد
ا/ت. عه عیبه
جونگ کوک. من میرم پایین بیا واسم غذا بپز گشنمهههه
ا/ت. لایلا مرد؟
فکر میکنم ا/ت خیلی ناراحت شد حق داشت خوب ولی واقعا اون باید بفهمه من عاشقشم دوسش دارم ولی اون نه اون از من متنفره خودش بهم گفت من کامل مطمئنم اونو کوک همو دوست دارن ولی خدارو شکر قراره فردا بریم و دیگه نبینمش بیشتر از این ناراحت نشم (همه حرفا رو تو دلش میزد وگریه میگرد)
بیخیال پاشم برم الاناس که کوک برسه
ویو جونگ کوک
رسیدیم دم در لایلا چند تا کار داشت پس من تنها اومدم میخواستم زنگ درو بزنم که تهیونگ خارج شد و گفت
تهیونگ. سلام و همچنین خدافظ
و رفت رفتم تو خونه ا/ت اونجا نبود حدس زدم اتاقشه رفتم اون تو ا/ت رو دیدم رو تخت خوابیده و داره گریه میکنه رو تختی رو هم رو خودش کشیده من تاحالا نفهمیده بودم اون انقدر کوچولو هست
روی تخت دراز کشیدم پشتش به من بود از پشت بغلش کردم
جونگ کوک. بیبی من چرا گریه میکنه
ا/ت. یه سریال عاشقانه نگاه کردم حالم بد شد
جونگ کوک. الان تو شدی دروغ گو هااا
ا/ت. بگم عصبانی میشی
با حالت جدی گفتم
جونگ کوک. چی شده
ا/ت. جونگ کوک تهیونگ (با گریه)
داد زدم. چه گوهی خورده
ا/ت. بهم اعتراف کرد
با حالت پوکری نگاش کردم. الان این عصبانیت داشت
ا/ت. نداشت؟
یهو تغییر مود دادم و با حالت خوشحالی گفتم
جونگ کوک. مبارکههههههه کوشولوی منننن
ا/ت. ولی تو چی
جونگ کوک. من چی رو چی
ا/ت. هیچی ولی من دوسش ندارم
جونگ کوک. خوب
ا/ت ولی اون منو بوسید
جونگ کوک. عه مبارک ترهههه
ا/ت. جونگ کوووووکککک
سرش رو گذاشت رو سینم
ا/ت. اولین بارم بود
جونگ کوک. زنش بشی هر روز میبوستت
ا/ت جونگ کووووووکککک
جونگ کوک. دررررررددد
ا/ت. عه عیبه
جونگ کوک. من میرم پایین بیا واسم غذا بپز گشنمهههه
ا/ت. لایلا مرد؟
۱۰۱.۵k
۱۲ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.