سناریو
وقتی عضو هشتمی و میبرمشون ایران(نکته تمام اعضا کنار هم هستن)
مامانت: سلام سلام خوش اومدین(به کره ای مامان بابات و ابجیت کره ای بلدن البته ورژن داداش هم بخواین میزارم)
نامجون: ممنون عه ت.ا کو؟
کوک: میگه چون سوغاتی نیاوردم خانوادم کلم میکنن
ابجیت از پشت سر مامان: درست فکر میکنهههه.... تو.. چیز ولش اصلا من رفتم(ابجیت رو کوک کراشه)
ت.ا: سلام مامان
مامانت: سلام عزیزم دو سال منو ندیدی دلت تنگ نشد؟
ت.ا: این جه حرفیه؟
(همو بغل کردیت)
ت.ا: مامان بابا کو؟
مامان: داخله
ت.ا: بابااااا
بابات: سلام دختر قشنگم
اعضا: سلام (به عبارتی انیو)
بابات: انیو
بابات: معرفی نمیکنی؟
ت.ا: تو خودت نباد بدونی کی هستن؟
بابا: اه باشه
رفت پیش اعضا
تو که هم قد منی باید... جیمین باشی نه؟
(ت.ا زد تو صورت خودش)
ت.ا: پدر گرامی این نامجون قد کوتاهه جیمینه
جیمین: عههههه
ت.ا: مرض
بابا: هرچی
تووووو.... گوشات کو
کوک: جان؟ اها اینا اینجان
بابا: مگه نباید گوشیت رو سرت باشه
مامان: این که واقعا خرگوش نی
بابات: حالا هرچی تو که معرفی نمیکنی میگم دخترم بیاد معرفی کنه
ت.ا: مگه من دخترت نیستم؟
بابا:تون یکی عوففففف (ج.ت ابجیت) ج.ت بیاااا
ج.ت: بله با.... سلامم...(پشت بابات قایم شد)
بابا: اینا رو معرفی کن
ج.ت: کیم نامجون کیم سکین مین یونگی جانگ هوسوک پارک جیمین کیم تهیونگ جون جونگ کوک من رفتم
بابات: برو از ابجیت یاد بگیر ایششش حالا کدوم کدوم بود؟
ت.ا: ای خدا...
(پارت دو؟
مامانت: سلام سلام خوش اومدین(به کره ای مامان بابات و ابجیت کره ای بلدن البته ورژن داداش هم بخواین میزارم)
نامجون: ممنون عه ت.ا کو؟
کوک: میگه چون سوغاتی نیاوردم خانوادم کلم میکنن
ابجیت از پشت سر مامان: درست فکر میکنهههه.... تو.. چیز ولش اصلا من رفتم(ابجیت رو کوک کراشه)
ت.ا: سلام مامان
مامانت: سلام عزیزم دو سال منو ندیدی دلت تنگ نشد؟
ت.ا: این جه حرفیه؟
(همو بغل کردیت)
ت.ا: مامان بابا کو؟
مامان: داخله
ت.ا: بابااااا
بابات: سلام دختر قشنگم
اعضا: سلام (به عبارتی انیو)
بابات: انیو
بابات: معرفی نمیکنی؟
ت.ا: تو خودت نباد بدونی کی هستن؟
بابا: اه باشه
رفت پیش اعضا
تو که هم قد منی باید... جیمین باشی نه؟
(ت.ا زد تو صورت خودش)
ت.ا: پدر گرامی این نامجون قد کوتاهه جیمینه
جیمین: عههههه
ت.ا: مرض
بابا: هرچی
تووووو.... گوشات کو
کوک: جان؟ اها اینا اینجان
بابا: مگه نباید گوشیت رو سرت باشه
مامان: این که واقعا خرگوش نی
بابات: حالا هرچی تو که معرفی نمیکنی میگم دخترم بیاد معرفی کنه
ت.ا: مگه من دخترت نیستم؟
بابا:تون یکی عوففففف (ج.ت ابجیت) ج.ت بیاااا
ج.ت: بله با.... سلامم...(پشت بابات قایم شد)
بابا: اینا رو معرفی کن
ج.ت: کیم نامجون کیم سکین مین یونگی جانگ هوسوک پارک جیمین کیم تهیونگ جون جونگ کوک من رفتم
بابات: برو از ابجیت یاد بگیر ایششش حالا کدوم کدوم بود؟
ت.ا: ای خدا...
(پارت دو؟
۵.۱k
۲۵ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.