پسر عموی مغرور من~♡
پسر عموی مغرور من~♡
P34
ا.ت توی ذهنش: اوممم جئون جونگکوک از الان کارم باتو شروع میشه
ا.ت ویو
رفتم داخل اتاقم یه دوش ۳۰ مینی گرفتم و بعد اومدم موهامو خشک کردم و حالت دادم یه لباس پسته ای و یه شلوار بگ سفید پوشیدم و بعد یه آرایش ساده کردم و بعد ساک لباس آماده کردم از پله های عمارت پایین اومدم و رفتم ساکمو پشت ماشین گذاشتم و خودمم سوار شدم و به سمت عمارت جونگوک روندم
۴۰ مین بعد
از ماشین پیاده شدم و ساکمم ورداشتم و داشتم میرفتم داخل که صدایی از پشت سرم شنیدم
میون:شما
به طرفش برگشتم و گفتم
ا.ت:تو کیی؟
میون:این سوال رو من از تو باید بپرسم
ا.ت:اینجا عمارت پسرعمومه
میون:اینجا عمارت دوست پسرمه
ا.ت:اها یکی دیگه از اون زیر خواباشی
میون:حرف دهنتو بفهم هرزه(داد)
ا.ت:اووو خانم اعصبانی شدن
میون میخواست به طرفم بیاد که کوک اومد داخل و گفت
کوک:اینجا چه خبره ا.ت تو اینجا چیکار میکنی
ا.ت:فکر کنم یادت رفته پدرم منو به تو سپرده
کوک:پس چرا رفتی و این مدت کجا بودی
ا.ت:اومم پیش دوستم
و از پله رفتم بالا و رفتم به سمت اتاقی که قبلا داشت
P34
ا.ت توی ذهنش: اوممم جئون جونگکوک از الان کارم باتو شروع میشه
ا.ت ویو
رفتم داخل اتاقم یه دوش ۳۰ مینی گرفتم و بعد اومدم موهامو خشک کردم و حالت دادم یه لباس پسته ای و یه شلوار بگ سفید پوشیدم و بعد یه آرایش ساده کردم و بعد ساک لباس آماده کردم از پله های عمارت پایین اومدم و رفتم ساکمو پشت ماشین گذاشتم و خودمم سوار شدم و به سمت عمارت جونگوک روندم
۴۰ مین بعد
از ماشین پیاده شدم و ساکمم ورداشتم و داشتم میرفتم داخل که صدایی از پشت سرم شنیدم
میون:شما
به طرفش برگشتم و گفتم
ا.ت:تو کیی؟
میون:این سوال رو من از تو باید بپرسم
ا.ت:اینجا عمارت پسرعمومه
میون:اینجا عمارت دوست پسرمه
ا.ت:اها یکی دیگه از اون زیر خواباشی
میون:حرف دهنتو بفهم هرزه(داد)
ا.ت:اووو خانم اعصبانی شدن
میون میخواست به طرفم بیاد که کوک اومد داخل و گفت
کوک:اینجا چه خبره ا.ت تو اینجا چیکار میکنی
ا.ت:فکر کنم یادت رفته پدرم منو به تو سپرده
کوک:پس چرا رفتی و این مدت کجا بودی
ا.ت:اومم پیش دوستم
و از پله رفتم بالا و رفتم به سمت اتاقی که قبلا داشت
۱۹.۵k
۲۴ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۳۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.