گناهکار ؛پارت:۴۵؟
نیکا، اقای امینی،
متین:بلععع،
نیکا، اها، ارسلان، بیا این دوستای خرت اومدننننن،
متین، 😲😲😲😲😮😮😮😮😮
دیانا، از پنجره نگاه کردم، دیدم جلوی نیکا یه دختر وایستاده،
نیکا، همین جا وایسین، تا بیاد
متین، ببخشید، من باید زود ببینمش، از کنار دختره رد شدم،
نیکا، اع عععععع، وایییی، چقدر بی ادبی، پشت سرش رفتم، اهای تو
متین، خانوم، مزاحم من نشو.
نیکا، خب من باید بدونم شما کی هستی یا نه از کجا اومد یا نه، مگه، شهر، هر تهه،
متین، بدون توجه به حرفاش از کنار استخر رد شدم، کم مونده بود برسم به در خونه
نیکا، اصلا، ارسلان، دوستی به این فامیل نداشت، هی، داشتم، از کنار استخر پشت، سر اون پسره میرفتم که، پاهام پیچ خورد، با تو اههههههه، واییییی
دیانا، اه، اها🤯، وای نه نه،
ارسلان، رفتم کنار دیانا، دیدم نیکا با سر رفت تو اب،
متین، برگشتم، که دیدم 😯😯😲😲😵😳😳😳🙄😨
نیکا،، نمیتونستم شنا کنم داشتم میرفتم ته استخر
ارسلان، خخخ،
دیانا، میخندی، بیا بریم کمک
ارسلان، نه، شاید زوج خوبی بشن، به دیانا، یه لبخند، زدم،
دیانا، نههههه،
ارسلان، چراااااا؟؟ نگاهشون کن مث اولا من تون،
متین، کت مو در اوردم سری پریدم تو اب بغلش کردم و اوردم بالا،
نیکا، ارسلان،...
ارسلان، حالا دیانا بریم پایین
دیانا، بریمممم😍😍😍😍
متین، خانوممم
نیکا، وای، داشتم خفه میشدم،
متین، اروم بلندش کردم، قلبم داشت میاومد تو دهنم اخه این اتفاق قبل افتاده بود،
نیکا، امینینیییییییی،
متین، بلع،
نیکا، مگه مرده بودی زود بپرییی
متین، خانوم من،
نیکا،، من خانومم نیستیم،
متین، اسمتون چیه، خب
نیکا،، فلاحی، همین برات بسه،
ارسلان، خوبینن،
دیانا، اع، وا خاک تو سرم،
متین، ببرینش بالا، الانایه که، تب کنه! ارسلان، پشتش کردم به کمک دیانا، رفتیم بالا، رو مبل گذاشتمش،
نیکا، داداش،
ارسلان، جانم،
نیکا، سرده هه،
ارسلان، خب،
متین،، کت مو انداختم روش،
دیانا، 😇😇😇خندم گرفته بود خیلی عاشقانه داشت پیش میرفت
ارسلان، 😌
نیکا،، وای خدایا، پاهام درد میکنه،
متین، ارسلان،
ارسلان، هوم،
متین، پماد یا یکم کرم بیار،
ارسلان، دیانا، از اون کرمات بیار
دیانا، زود از تو اتاق برداشتم، و اومدم،
ارسلان، بیا متین،
متین،، بلندشو،
ارسلان، بیا،
متین، رفتم کنارش نشستم، و با کرم پاهاشو ماساژ دادم،
نیکا، ایی،
متین،، ببخشیدا، اگه اونجوری با اون کفشای پاشه بلند دنبالم نمی اومدی، الان وضعت این نبود،
نیکا، برو،
ارسلان، لبخند ریزی با دیانا، زدیم،
متین،، خب، فعلا، خوبه، تا یکم اروم شه،
نیکا، کو،
متین، اها، این ههههه، کوچولو
ارسلان، ههه،
دیانا، 🤭🤭🤭
نیکا:ارسلان، اذیتم میکنه،
متین، ارسلان، هیچ کاری نمیکنه،
نیکا، اره،
ارسلان 🥰ارههه،
نیکا، قهرممم
دیانا، اقا متین استراحت کنین، ، تا یه قهوه بیارم،
متین،، ممنون، ارسلان، ایشون، رل تونن،
ارسلان، اره، دیانا، من😊،
متین، مبارکه،
دیانا، گذاشتم، رو میز، بفرمایید،
متین، ممنون،
نیکا، من تشنمه، میرم اب بخورم،
ارسلان، برووو،
نیکا، رفتم، داخل اشپز خونه، دنبال لیوان میگشتم، و با خودم حرف میزدم، ای خدا، من با اون پسر چیکار کردم، اخه، چرا واسه اون خودمو اینجوری کردم پسره پر رو بدجنسی، خیلی بد جنسه هیچوقت نظرم بهش عوض نمیشهه تو خواب ببینه، پر وع، دستامو گذاشتم، رو میز که لیوان، افتاد خواستم بگیرم که دستمو و لیوان با هم خوردم، زمینن،
ارسلان، چیشددد،
دیانا، یا امام،
متین، تند فرار کردم سمت، آشپخونه،
ارسلان، خواستم برم که
دیانا نرو من میخوام این دو تا باهام جور بشن
ارسلان، معلومه چی میگی
متین،، سری نشستم، و شیشه ها رو از کنارش دور کردم،
نیکا، به متین خیره شده بودم،
متین، زود پاشو،
دیانا، حالا بریم،
............ تمام ممم، فعلااااا
متین:بلععع،
نیکا، اها، ارسلان، بیا این دوستای خرت اومدننننن،
متین، 😲😲😲😲😮😮😮😮😮
دیانا، از پنجره نگاه کردم، دیدم جلوی نیکا یه دختر وایستاده،
نیکا، همین جا وایسین، تا بیاد
متین، ببخشید، من باید زود ببینمش، از کنار دختره رد شدم،
نیکا، اع عععععع، وایییی، چقدر بی ادبی، پشت سرش رفتم، اهای تو
متین، خانوم، مزاحم من نشو.
نیکا، خب من باید بدونم شما کی هستی یا نه از کجا اومد یا نه، مگه، شهر، هر تهه،
متین، بدون توجه به حرفاش از کنار استخر رد شدم، کم مونده بود برسم به در خونه
نیکا، اصلا، ارسلان، دوستی به این فامیل نداشت، هی، داشتم، از کنار استخر پشت، سر اون پسره میرفتم که، پاهام پیچ خورد، با تو اههههههه، واییییی
دیانا، اه، اها🤯، وای نه نه،
ارسلان، رفتم کنار دیانا، دیدم نیکا با سر رفت تو اب،
متین، برگشتم، که دیدم 😯😯😲😲😵😳😳😳🙄😨
نیکا،، نمیتونستم شنا کنم داشتم میرفتم ته استخر
ارسلان، خخخ،
دیانا، میخندی، بیا بریم کمک
ارسلان، نه، شاید زوج خوبی بشن، به دیانا، یه لبخند، زدم،
دیانا، نههههه،
ارسلان، چراااااا؟؟ نگاهشون کن مث اولا من تون،
متین، کت مو در اوردم سری پریدم تو اب بغلش کردم و اوردم بالا،
نیکا، ارسلان،...
ارسلان، حالا دیانا بریم پایین
دیانا، بریمممم😍😍😍😍
متین، خانوممم
نیکا، وای، داشتم خفه میشدم،
متین، اروم بلندش کردم، قلبم داشت میاومد تو دهنم اخه این اتفاق قبل افتاده بود،
نیکا، امینینیییییییی،
متین، بلع،
نیکا، مگه مرده بودی زود بپرییی
متین، خانوم من،
نیکا،، من خانومم نیستیم،
متین، اسمتون چیه، خب
نیکا،، فلاحی، همین برات بسه،
ارسلان، خوبینن،
دیانا، اع، وا خاک تو سرم،
متین، ببرینش بالا، الانایه که، تب کنه! ارسلان، پشتش کردم به کمک دیانا، رفتیم بالا، رو مبل گذاشتمش،
نیکا، داداش،
ارسلان، جانم،
نیکا، سرده هه،
ارسلان، خب،
متین،، کت مو انداختم روش،
دیانا، 😇😇😇خندم گرفته بود خیلی عاشقانه داشت پیش میرفت
ارسلان، 😌
نیکا،، وای خدایا، پاهام درد میکنه،
متین، ارسلان،
ارسلان، هوم،
متین، پماد یا یکم کرم بیار،
ارسلان، دیانا، از اون کرمات بیار
دیانا، زود از تو اتاق برداشتم، و اومدم،
ارسلان، بیا متین،
متین،، بلندشو،
ارسلان، بیا،
متین، رفتم کنارش نشستم، و با کرم پاهاشو ماساژ دادم،
نیکا، ایی،
متین،، ببخشیدا، اگه اونجوری با اون کفشای پاشه بلند دنبالم نمی اومدی، الان وضعت این نبود،
نیکا، برو،
ارسلان، لبخند ریزی با دیانا، زدیم،
متین،، خب، فعلا، خوبه، تا یکم اروم شه،
نیکا، کو،
متین، اها، این ههههه، کوچولو
ارسلان، ههه،
دیانا، 🤭🤭🤭
نیکا:ارسلان، اذیتم میکنه،
متین، ارسلان، هیچ کاری نمیکنه،
نیکا، اره،
ارسلان 🥰ارههه،
نیکا، قهرممم
دیانا، اقا متین استراحت کنین، ، تا یه قهوه بیارم،
متین،، ممنون، ارسلان، ایشون، رل تونن،
ارسلان، اره، دیانا، من😊،
متین، مبارکه،
دیانا، گذاشتم، رو میز، بفرمایید،
متین، ممنون،
نیکا، من تشنمه، میرم اب بخورم،
ارسلان، برووو،
نیکا، رفتم، داخل اشپز خونه، دنبال لیوان میگشتم، و با خودم حرف میزدم، ای خدا، من با اون پسر چیکار کردم، اخه، چرا واسه اون خودمو اینجوری کردم پسره پر رو بدجنسی، خیلی بد جنسه هیچوقت نظرم بهش عوض نمیشهه تو خواب ببینه، پر وع، دستامو گذاشتم، رو میز که لیوان، افتاد خواستم بگیرم که دستمو و لیوان با هم خوردم، زمینن،
ارسلان، چیشددد،
دیانا، یا امام،
متین، تند فرار کردم سمت، آشپخونه،
ارسلان، خواستم برم که
دیانا نرو من میخوام این دو تا باهام جور بشن
ارسلان، معلومه چی میگی
متین،، سری نشستم، و شیشه ها رو از کنارش دور کردم،
نیکا، به متین خیره شده بودم،
متین، زود پاشو،
دیانا، حالا بریم،
............ تمام ممم، فعلااااا
۱۲۲.۲k
۱۱ تیر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.