رز سفید p12

+ جونگکوک ...
_.....
خوشو زود شست و رفت بیرون....
فک کنم خیلی ناراحتش کردم....
منم زود خودمو شستم و رفتم بیرون.....
در و آروم باز کردم که دیدم جونگکوک خیلی مظلوم خوابیده رو تخت...
حوله رو برداشتم و لباسا رو از تو. کمد برداشتم پوشیدم....یه تی شرت کراپ نارنجی و یه شورتک آبی بود....چقدر سلیقش قشنگه....
موهامو یکم بیشتر خشک کردم که رفتم پشت جونگکوک دراز کشیدم و از پشت بغلش کردم...
+جونگکوکا.....ببخشید....
_.......
+قهر نکن دیگه...
_......
+خب تو بعد از اون دوست دخترت کلا رفتی با اون دختره نيلو.....
_اون خواهر ناتنیم بود(گریه زیاد)
+چ..چی؟چرا بهم نگفتی؟؟
_چون نپرسیدی......
+برگرد میخوام ببینمت.....از پشت نمیتونم...
_با لبخند بر گشت......
+چرا چشمات قرمزه.....اصلا بهت نمیاد گریه کنی....الان عین پسر کوچولو هایی....دوباره یک ساعت دیگه میشی همون یاغی قدیمی هوم..؟؟؟
_(میخنده )
+دل نازکیا....
_اومد و محکم بغلم کرد و منم بغلش کردم....
یه بوسه رو لبم زد.....
+راستش چه جوری دو سال با یکی غیر از موندی؟با اینکه الان دوستم داری؟
_خب من تو رو فراموش کرده بودم....
خیلی با این حرفش ناراحت شدم...
از بغلش اومدم بیرون و بهش پشت کردم...رمان#تهیونگ#جونگ_کوک#بی_تی_اس#کیدراما#کی_پاپ#کیپاپ#تهکوک#فیک#جیمین#نامجون#جی_هوپ#شوگا#جین