طاها

طاها
شکیب سریع مبینو بلند. کردبرد داخل داد زد یکی کمک کنه مبینو بردن منو شکیب نشسیم منتظر که دکتر از اتاق مبین اومد بیرونو گف
دکتر. سرش با چی ضربه خورده؟؟
ط. ماهیتا😂😂😂 تاخواستم حرفمو کامل کنم شکیب با دست زد تو. پهلومو گف
ش. ما نمیدونیم😊
دکتر. اها
دکتر رف من با پا زدم وسط دای شکیبو گفتم
ط. تا تو باشی منو نزنی چرا راستشو نگفتی؟ 😐
شکیب همینطور که صورتش از درد جمع شده بود اول گف
ش. تو مبین احیانا قصد ندارین منو عقیم کنید😑😐 عوضی دردم گرف بعدشم اگه میگفتم تو با ماهیتابه زدی تو سرش اون موقع باید یکیتونو از بیمارستان یکیتونم از زندان میوردم هرچند که تو عقل نداری اینارو نمیتونی بفهمی😐💔
بعد کلی زر زدنای جناب شکیب دکتر اومد گف مبین بهوش اومده میتونیم ببینیمش ✌🏻😐
رفتیم تو اتاق
مـ. گفتم تو اخر منو راهی بیمارستان میکنی با غذا نتونسی اما با ماهیتابه موفق شدی😐😂(منظورش طاهاس)
ط. 😊😂
ش. خوبی شترم
م. توباز. به من گفتی شتر
داشتیم حرف میزدیم ک یهو در باز شدو دخترا اومدن تو نازی تا مبین و دید زد زیر گریه و.پرید بغلش😐😳 وا این چشه 😐اینا مشکوکن🧐
ط. اهم اهم
م. خوبم نازی جون نگران نباش😊
ن. درد کی گفته نگرانتم 😐 عذاب وجدان داشتم چون من ماهیتابه دادم به طاها که بزنه تو سرت 😐😁😂
م. 😐💔💔
ط. جر 😂😂😂داداش اشکال نداره قهوه ایم رنگ خداس
ن. ش. ف. ر. ط. 😂😂😂😂😂😂
م. 😐💔😑
ادامه دارد🔪✌🏻