خلاصه ای از لایو جیمین
خلاصهای از لایو جیمین
اوه لایو جونگکوک
اینو یادمه اون موقع خیلی کیوت بود. درموردش بهتون میگم. خیلی کار کرده بودم و میدونید اینجوری بودم آهههه ولی فکر کنم جونگکوک اون موقع آسیب دیده بود، اون موقع خیلی تند باهاش صحبت کردم ولی بعدش اون رفت بیرون و بهم زنگ زد و اینجوری بودم که هی بهم زنگ نزن ولی اون گفت نمیدونه کجاست. بهش گفتم که تاکسی بگیره و بیاد خونه و من بیرون خوابگاه منتظرش میمونم. دقیقا وقتی که منتظرش بودم خیلی بارون میومد. اون موقع یه جایی تو خوابگاه وجود داشت که در برابر بارون ازت محافظت میکرد و رفتیم اونجا و صحبت کردیم و گفت: آهههه هیونگ ببخشید یه داستان دیگه هم صبح داشتیم، چشمای جونگکوک از گریه زیاد ورم کرده بود. باید عکس میگرفتم و بهتون نشون میدادم. داستان باحالیه و منو اعضا بعدش خیلی درموردش حرف زدیم. شما هم الان میدونیدش ولی چیزایی مثل داستان دامپلینگ و... هممون یچیزایی مثل اینا داریم
آرمی:لطفا درمورد روزی که بارون اومد بگو
جیمین: کلی روز هست که بارون اومده. خیلی سخته که وقتی بارون میاد رانندگی کنی، چون نمیتونم خوب جلومو ببینم
آرمی: هوپی هیونگ رو دیدی؟
جیمین: نه تازگیا هوبی هیونگو ندیدم. هنوز نه ولی بعد از اینکه کارامو جا به جا کردم میرم که ببینمش.. دیروز بهش فکر میکردم
ارمی: دعوا شمارو بهم نزدیک تر کرد؟ (در رابطه با دعوای جیمین و کوک)
جیمین: یجورایی، صحبت کردن در مورد این مسائل باعث میشه که همدیگرو بیشتر بشناسید و شخصیت همدیگرو درک کنید. اما این کار آسون نیست، فکر می کنم چون زندگی خوابگاهی ما طولانی بود، به طور طبیعی اتفاق افتاد.کوکی واسم رامن درست کرده هنوز نه و اونایی که خارج از کشورن، از کنسرت یونگی هیونگ لذت میبرید؟ اوه باید درمورد این صحبت کنم. وقتی آمریکا بودم به کنسرت یونگی هیونگ رفتم دیگه درسته؟ چیزی بودش که برای اولین بار بعد از مدتها تجربش میکردم، بین تماشاچیا بودم. و همونطور که انتظار میرفت، همتون متفاوت بودید. خیلی خوب بود.خیلی بد شد که نتونستم تا آخرین آهنگ ببینم. وقتی اومد کره میرم و دوباره لذت میبرم.*اهنگ angel p2 رو پلی میکنه*
آه خیلی خوبه! پارت دوم! همونطور که انتظار میرفت! خیلی خوبه که باهم بهشون گوش بدیم نه؟ بیاید باهم بهشون گوش بدیم
اوه لایو جونگکوک
اینو یادمه اون موقع خیلی کیوت بود. درموردش بهتون میگم. خیلی کار کرده بودم و میدونید اینجوری بودم آهههه ولی فکر کنم جونگکوک اون موقع آسیب دیده بود، اون موقع خیلی تند باهاش صحبت کردم ولی بعدش اون رفت بیرون و بهم زنگ زد و اینجوری بودم که هی بهم زنگ نزن ولی اون گفت نمیدونه کجاست. بهش گفتم که تاکسی بگیره و بیاد خونه و من بیرون خوابگاه منتظرش میمونم. دقیقا وقتی که منتظرش بودم خیلی بارون میومد. اون موقع یه جایی تو خوابگاه وجود داشت که در برابر بارون ازت محافظت میکرد و رفتیم اونجا و صحبت کردیم و گفت: آهههه هیونگ ببخشید یه داستان دیگه هم صبح داشتیم، چشمای جونگکوک از گریه زیاد ورم کرده بود. باید عکس میگرفتم و بهتون نشون میدادم. داستان باحالیه و منو اعضا بعدش خیلی درموردش حرف زدیم. شما هم الان میدونیدش ولی چیزایی مثل داستان دامپلینگ و... هممون یچیزایی مثل اینا داریم
آرمی:لطفا درمورد روزی که بارون اومد بگو
جیمین: کلی روز هست که بارون اومده. خیلی سخته که وقتی بارون میاد رانندگی کنی، چون نمیتونم خوب جلومو ببینم
آرمی: هوپی هیونگ رو دیدی؟
جیمین: نه تازگیا هوبی هیونگو ندیدم. هنوز نه ولی بعد از اینکه کارامو جا به جا کردم میرم که ببینمش.. دیروز بهش فکر میکردم
ارمی: دعوا شمارو بهم نزدیک تر کرد؟ (در رابطه با دعوای جیمین و کوک)
جیمین: یجورایی، صحبت کردن در مورد این مسائل باعث میشه که همدیگرو بیشتر بشناسید و شخصیت همدیگرو درک کنید. اما این کار آسون نیست، فکر می کنم چون زندگی خوابگاهی ما طولانی بود، به طور طبیعی اتفاق افتاد.کوکی واسم رامن درست کرده هنوز نه و اونایی که خارج از کشورن، از کنسرت یونگی هیونگ لذت میبرید؟ اوه باید درمورد این صحبت کنم. وقتی آمریکا بودم به کنسرت یونگی هیونگ رفتم دیگه درسته؟ چیزی بودش که برای اولین بار بعد از مدتها تجربش میکردم، بین تماشاچیا بودم. و همونطور که انتظار میرفت، همتون متفاوت بودید. خیلی خوب بود.خیلی بد شد که نتونستم تا آخرین آهنگ ببینم. وقتی اومد کره میرم و دوباره لذت میبرم.*اهنگ angel p2 رو پلی میکنه*
آه خیلی خوبه! پارت دوم! همونطور که انتظار میرفت! خیلی خوبه که باهم بهشون گوش بدیم نه؟ بیاید باهم بهشون گوش بدیم
۱۰.۱k
۲۵ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.