فیک کار خونه حیوون سازی پارت ۷
لیا: پاشو هوی میا باز دیرت میشه منم جرت میدم پاشو. میا (عربده)
میا: هوم به به جذاب کی بودی تو چه لباس خوشگلی داری چه جذاب شدی امروز خواهره گلم لباس مشکی قهوه روشن پوشیده نکن رل زدی ها (خنده 😂)
لیا: ببند اگه خفه نشی جفت پام میام توی دهنت رل کی داشتم ها اگه داشتم تو احمق گوسفند گاو خر پاشو به تو نمیگفتم به دخترا نمی گفتم کثافت هر روز. منه بدبخت دارم ته ته موچی غذا میدم
میا: لیا میگم تو باید آیدل میشدی اونم رپ خواهرم نفس بگیر نگاه بیدار. شدم اصلا صبحونه درست کردی آیا؟
لیا: نه درست نکردم عین تو. گشادم وای به حاله شوهره آینده تو من رفتم زود بیا که از بیمارستان زود برگردیم ببینم. اینکارا کار کیه میگم امروز صورتی بپوش بهت میاد پایین منتظرم
(۲۰دقیقه بعد)
میا: من اومدم
لیا: چه عجب اومدی ایش بشین صبحونه بخور تا بریم نه ببین من باید زودتر خونه مون دوربین داره خب از اونجا میشه فهمید که کاره کیه فعلا بای عشقم
میا: اوکی فعلا بای عزیزم خب رفت منم صبحونه بخورم به به سره صبحی چه صبحونه درست کرده قربونش برم
(بیمارستان لیا)
منشی: سلام رئیس خوش اومدید چیزی نیاز ندارید؟
لیا: سلام عزیزم نه چیزی خواستم بهت میگم راستی تو. چیزی میخوای؟
منشی: رئیس اگه میشه من داداشم خونه شون لندن زنش زایمان کرده و اولین بچه شون میخواین جشن بگیرین یه ۲ هفته مرخص بهم بدین؟
لیا: واقعا تبریک میگم انشالله همیشه سلامت وشاد باشه چرا که نه خب من بهت ۳ هفته مرخص میدم و شاید چیزی خواستی منم یه هدیه از طرف به داداشت بده بهش ۹۰۰ وون میدم (گایز شما فکر کنید ۹۰۰ وون میشه ۵۰۰میلیون 😁) و لطفا رد نکن و حقوقت زود تر میدم و به خودتم ۹۰۰ وون میدم تو عمه داری میشی دیگه باید چشم فامیل هاتونو در بیاری (خنده 😂)
منشی: واقعا ازتون ممنونم رئیس نمیدونم چه کاره خوبی کردم که شما رئیسم شدین خیلی ازتون ممنونم و آها یه آقای به اسم جئون جونگکوک با شما کار داره بهم بیاد و من از فردا میتونم برم؟
لیا: آره بهش بگو بیاد آره از فردا میتونی بری بهت خوش بگذره عزیزم
(بیمارستان میا)
منشی: سلام رئیس خوش اومدید چیزی نیاز ندارید؟
میا: نه عزیزم ببین من امروز خیلی کار دارم توی خونه خب شاید ۳ ساعت بیشتر توی بیمارستان نباشم توهم برو خونه استراحت کن راستی مرخصی نمیخوای؟
منشی: چشم هرچی شما بگین نه نیازی ندارم
میا: باشه فقط برام قهوه بیار گلم
(بیمارستان لیا)
کوک: سلام شما باید کیم لیا باشین
لیا: سلام بله بفرماید کاری داشتین؟
کوک: خب خوبه فقط خواستم. بگم آیا مریض هاتون یا خانواده تون یا دوستاتون میدونن شما قدرت زیادی منظورم قدرت خدایان ها میدونن یه الهه هستی میدونن شما یه جور خدا هستین (پوزخند)
لیا: ت تو از کجا فهمیدی ها نکن کاره توه
میا: هوم به به جذاب کی بودی تو چه لباس خوشگلی داری چه جذاب شدی امروز خواهره گلم لباس مشکی قهوه روشن پوشیده نکن رل زدی ها (خنده 😂)
لیا: ببند اگه خفه نشی جفت پام میام توی دهنت رل کی داشتم ها اگه داشتم تو احمق گوسفند گاو خر پاشو به تو نمیگفتم به دخترا نمی گفتم کثافت هر روز. منه بدبخت دارم ته ته موچی غذا میدم
میا: لیا میگم تو باید آیدل میشدی اونم رپ خواهرم نفس بگیر نگاه بیدار. شدم اصلا صبحونه درست کردی آیا؟
لیا: نه درست نکردم عین تو. گشادم وای به حاله شوهره آینده تو من رفتم زود بیا که از بیمارستان زود برگردیم ببینم. اینکارا کار کیه میگم امروز صورتی بپوش بهت میاد پایین منتظرم
(۲۰دقیقه بعد)
میا: من اومدم
لیا: چه عجب اومدی ایش بشین صبحونه بخور تا بریم نه ببین من باید زودتر خونه مون دوربین داره خب از اونجا میشه فهمید که کاره کیه فعلا بای عشقم
میا: اوکی فعلا بای عزیزم خب رفت منم صبحونه بخورم به به سره صبحی چه صبحونه درست کرده قربونش برم
(بیمارستان لیا)
منشی: سلام رئیس خوش اومدید چیزی نیاز ندارید؟
لیا: سلام عزیزم نه چیزی خواستم بهت میگم راستی تو. چیزی میخوای؟
منشی: رئیس اگه میشه من داداشم خونه شون لندن زنش زایمان کرده و اولین بچه شون میخواین جشن بگیرین یه ۲ هفته مرخص بهم بدین؟
لیا: واقعا تبریک میگم انشالله همیشه سلامت وشاد باشه چرا که نه خب من بهت ۳ هفته مرخص میدم و شاید چیزی خواستی منم یه هدیه از طرف به داداشت بده بهش ۹۰۰ وون میدم (گایز شما فکر کنید ۹۰۰ وون میشه ۵۰۰میلیون 😁) و لطفا رد نکن و حقوقت زود تر میدم و به خودتم ۹۰۰ وون میدم تو عمه داری میشی دیگه باید چشم فامیل هاتونو در بیاری (خنده 😂)
منشی: واقعا ازتون ممنونم رئیس نمیدونم چه کاره خوبی کردم که شما رئیسم شدین خیلی ازتون ممنونم و آها یه آقای به اسم جئون جونگکوک با شما کار داره بهم بیاد و من از فردا میتونم برم؟
لیا: آره بهش بگو بیاد آره از فردا میتونی بری بهت خوش بگذره عزیزم
(بیمارستان میا)
منشی: سلام رئیس خوش اومدید چیزی نیاز ندارید؟
میا: نه عزیزم ببین من امروز خیلی کار دارم توی خونه خب شاید ۳ ساعت بیشتر توی بیمارستان نباشم توهم برو خونه استراحت کن راستی مرخصی نمیخوای؟
منشی: چشم هرچی شما بگین نه نیازی ندارم
میا: باشه فقط برام قهوه بیار گلم
(بیمارستان لیا)
کوک: سلام شما باید کیم لیا باشین
لیا: سلام بله بفرماید کاری داشتین؟
کوک: خب خوبه فقط خواستم. بگم آیا مریض هاتون یا خانواده تون یا دوستاتون میدونن شما قدرت زیادی منظورم قدرت خدایان ها میدونن یه الهه هستی میدونن شما یه جور خدا هستین (پوزخند)
لیا: ت تو از کجا فهمیدی ها نکن کاره توه
۷.۲k
۲۳ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.