یخ فروش جهنم 🔥
#یخ_فروش_جهنم 🔥
رمان ارتش
پارت هفتادو هشت
هاکان اومد کنارم نشست دستمو گذاشتم روی دستش
مامان:دخترم دستتو باز کن حنا بزارم
منم که سری دستمو باز کردم
هاکان خندش گرفت
مامان:دخترم تو باید ناز کنی نه سری دستتو باز کنی حالا دستتو ببند
مامان:دستتو باز کن حنا بزارم
منم دوباره دستمو باز کردم
هاکان:(با خنده)مامان حنا رو بزار بره
مامان:باشه باشه میزارم
مامان:خوب حالا مامان ملکا شما بیاین توی دست هاکان حنا بزارین
هاکان:نه من حنا نمیذارم
مامان:عه پسرم رسمه باید گذاشت
هاکان:نه من خوشم نمیاد
ملکا:پس منو هم نباید ببینی حالا حنا نمیذاری
هاکان:باشه حنا بزارین
ملکا:(دم گوشش با خنده)دوست دارم عشقم
مامان:خوب حالا میتونی عروستو ببینی
هاکان همینجوری نگام میکرد
خنده ای کردم
ملکا:هاکان داری چیکار میکنی ببین اهنگ زدن که ما برقصیم همینجوری زل نزن به من بیا وسط عشقم
رمان ارتش
پارت هفتادو هشت
هاکان اومد کنارم نشست دستمو گذاشتم روی دستش
مامان:دخترم دستتو باز کن حنا بزارم
منم که سری دستمو باز کردم
هاکان خندش گرفت
مامان:دخترم تو باید ناز کنی نه سری دستتو باز کنی حالا دستتو ببند
مامان:دستتو باز کن حنا بزارم
منم دوباره دستمو باز کردم
هاکان:(با خنده)مامان حنا رو بزار بره
مامان:باشه باشه میزارم
مامان:خوب حالا مامان ملکا شما بیاین توی دست هاکان حنا بزارین
هاکان:نه من حنا نمیذارم
مامان:عه پسرم رسمه باید گذاشت
هاکان:نه من خوشم نمیاد
ملکا:پس منو هم نباید ببینی حالا حنا نمیذاری
هاکان:باشه حنا بزارین
ملکا:(دم گوشش با خنده)دوست دارم عشقم
مامان:خوب حالا میتونی عروستو ببینی
هاکان همینجوری نگام میکرد
خنده ای کردم
ملکا:هاکان داری چیکار میکنی ببین اهنگ زدن که ما برقصیم همینجوری زل نزن به من بیا وسط عشقم
۱۶.۶k
۰۸ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.