King of winter ❄(بخش دوم)
❄تک پارتی یونگی(بخش دوم)❄
صدا رو دنبال کردم رسیدم به یه جنگل از ماشین پیاده شدم دنبال صدا رفتم رسیدم به یه قصر واووووووو چه قشنگههه
#یونگی
بلخره اومد.
رفتم سمت باغ جایی که دختره بود
-«سلام»
+«سلام»
-«اسمت چیه؟»
+«کیم ا.ت»
-«بلخره پیدات شد»
ا.ت«چی برای چی باید اینجا میبودم؟»
-«چون تو ملکه این قصر و همسر منی»
ا.ت«هاااااا؟ چییییی؟ من همسرر توووو؟»
-«همه چیز رو خودت میفهمی»
ا.ت«چی رو میفهمم»
#ا.ت
وقتی این سوال رو پرسیدم صدای توی گوشم زمزمه کرد"ملکه خوش اومدین"
انگار خواب بودم خودمو نیشکول گرفتم «اخخخخخ نه انگار خواب نیستم»
+«نه خواب نیستی»
بعد یه کتاب بهم داد با چشماش اشاره کرد که بازش کنم وقتی بازش کردم دیگه جای قبلی نبودم یه جای جدید تک تک خاطراتم از زندگی قبلم اومد جلوی چشمم یعنی اون مرد کسی هست که من عاشقش بودم.
یونگی«یادت اومد من کی هستم..... یادت اومد قول دادی که داخل زندگی بعدت ملکم میشی؟»
رفتم توی بقلش اشکای هر دوتامون سرازیر شد «قول دادم و به قولم هم عمل میکنم از الان من ملکه توم»
❄The End
صدا رو دنبال کردم رسیدم به یه جنگل از ماشین پیاده شدم دنبال صدا رفتم رسیدم به یه قصر واووووووو چه قشنگههه
#یونگی
بلخره اومد.
رفتم سمت باغ جایی که دختره بود
-«سلام»
+«سلام»
-«اسمت چیه؟»
+«کیم ا.ت»
-«بلخره پیدات شد»
ا.ت«چی برای چی باید اینجا میبودم؟»
-«چون تو ملکه این قصر و همسر منی»
ا.ت«هاااااا؟ چییییی؟ من همسرر توووو؟»
-«همه چیز رو خودت میفهمی»
ا.ت«چی رو میفهمم»
#ا.ت
وقتی این سوال رو پرسیدم صدای توی گوشم زمزمه کرد"ملکه خوش اومدین"
انگار خواب بودم خودمو نیشکول گرفتم «اخخخخخ نه انگار خواب نیستم»
+«نه خواب نیستی»
بعد یه کتاب بهم داد با چشماش اشاره کرد که بازش کنم وقتی بازش کردم دیگه جای قبلی نبودم یه جای جدید تک تک خاطراتم از زندگی قبلم اومد جلوی چشمم یعنی اون مرد کسی هست که من عاشقش بودم.
یونگی«یادت اومد من کی هستم..... یادت اومد قول دادی که داخل زندگی بعدت ملکم میشی؟»
رفتم توی بقلش اشکای هر دوتامون سرازیر شد «قول دادم و به قولم هم عمل میکنم از الان من ملکه توم»
❄The End
۴۷.۶k
۳۰ بهمن ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.