🖤هری پاتر💚 دراکو مالفوی🖤mari draco💚:

🖤هری پاتر💚 دراکو مالفوی🖤mari draco💚:
#پرنسس_اسلایترین
#part29

: خیله خب باشه حالا بگو ببینم تو چی هستی؟ تاحالا چیزی مثل تو ندیدم
د: من؟ من خدمتکارم دابی خدمتکار
: برا کی خدمت میکنی؟
د: برا خونواده مالفوی
:چی؟ واقعا؟
د: اره راس دابی راس میگه
: خدای من، ولی چجوری اومدی اینجا؟
د: فرار کردم چون اونا هی اذیتم میکردن
: درکت میکنم اینجاهم پسرشون عینه دیوونه ها منو اذیت میکنه
د: تو ازم محافظت میکنی دختر خوب؟ دابی دیگه نمیخواد صدمه ببینه
: امممم، باشه ولی شرط داره
د: چه شرطی هر شرطی که باشه دابی قبول میکنه حتی میتونم ازت محافظت کنم
: نه لازم نیس، خودم از خودم مراقب هستم اما هروقت بهت نیاز داشتم باید کمکم کنی
د: البته حتمااا دابی الان به صاحب جدید داره بهش خدمت میکنه و محافظت، دابی یه پرنسس داره
: گفتم که مراقبت نههه خودم میتونم در ضمن پرنسس چیه بگو خانم یا رئیس خب
د: شما پرنسس منید، ولی خودم دیدم گلخونه افتادین و ارباب مالفوی بغلتون کرد اورددتون اینجا و خب بقیشو نمیتونم بگم پس ینی به محافظ احتیاج دارین😁
: یعنی چی که نمیتونی بگی مگه چیز دیگه هم هس؟
د: اره، ینی نه،.. هیچی
: عینه ادم بگو ببینم چی دیدی؟
د: من که ادم نیستم😁
: عع پس منم پرنسس یا همون رئیس تو نیستم
دابی صورتشو حالت صورتشو عوض میکنه
د: باشه میگم
: خب،
د: ارباب اورددتون اینجا و داشت با استرس با دستمال خیس سر و گردنتونو اب میزد بعد اینکه شما حرکتی از خودتون نشون دادین یه نفس راحت کشیدو موهاتونو نوازش کرد و...و.....
:خب بگو دیگه
د:....و پیشونیتونو بوسید

باشنیدن حرفاش شاخ در اوردم کی؟ همین پسره؟...