پارت24🌈✨still with me

پارت24
نیا:تا اینو خوندم چشمام گرد  شد و ته سوالی نگام میکرد دید حرفی نمیزنم گوشیو از دستم کشید و اون پیامو خوند
ته: چییییی اصن چه دلیلی داره اینکارو بکنی تو منو داری
نیا: ته اروم باششششش
ته: نه اخه این چه وضعشه تو اجازه میدی هر کسو نا کسی بیاد پیویت زر بزنهه
نیا: مگه اجازه اینا دسته منهههه بعدم مگه تو کیه منییی
ته: من....
زنگ خورد *
نیا: کمتر زر بزن
سلام مامان بابا خوبین؟ خوش اومدین بیاین تو
م/ن: وای یا خدا این کیه خونت؟
نیا: این دقیقا همون قضیه ی طولانیه که من بتون گفتم
م/ن: چقدر خوش قیافس چقدم شبیه اون پسره تو دبیرستانته
( نیا همه چیو کامله کامل تعریف میکنه و مامان نیا خیلی از تهیونگ خوشش میاد)
پ/ن: اصن چه دلیلی داره دخترمونو دوباره به دست کسی بسپریم که قبلا با احساسات دختره من بازی کرده؟
ته: ب.....بخشید من نمیدونم چرا همه درباره اون اتفاق اشتباه فکر میکنن به خدا اصلا اون چیزی که شما فکر میکنین نیست
نیا: بابا هرچی بوده تموم شده و من ته رو بخشیدم و به عنوان دوست دوسش دارم
ته:چییی؟ نیا یه لحظه بیا کارت دارم
نیا:ا.......ااا...ا...مم باشه
رفتیم تو اتاق و درو محکم بست و منو چسبوند به در
ته: که تو فقط منو به عنوان دوست دوست داری؟
نیا: سرمو انداختم پایین و گفتم اره
ته: پس چرا صدبار بوسم کردی اوندفه گفتی که دوس دخترم میشی و انقد ابراز علاقه های مختلف میکنی؟
نیا: ه...همش الکی بود
ته: اینارو تو چشام بگووووووو