THE SPY🖤🌘
THE SPY🖤🌘
PART|6
جیمین:اومد بیرون؟
بکهیون:نه هنوز
جیمین:یعنی چی من الان ده دقیقه است اینجا وایستادم(با کمی داد)
بکهیون:حرص نخور عزیزم(با کمی لاس زنی)
جیمین:بیون بکهیوننننن...
بکهیون:اومد اومد بیرون
جیمین:این قاتل روانی این دفعه جونت و نجات داد
بکهیون خندید و جیمین دندون قروچهای کرد
نامجون:جیمین برو
و روبه جین گفت
نامجون:این (منظورش جیکیه)چرا آنقدر داره تند راه میره؟
چان:پلیس، پلیس اینترپل داره میاد(با داد)
همه باهم:چییییییییی؟؟(داد)
نامجون: جیمین از سر جات تکون نخوررررر(بلند)
جیمین:پس چه غلطی بکنم؟(بلند)
جین:اون قطعا آنقدر احمق نیست که وقتی پلیس اینترپل داره میاد بره تو پیست رقص دنبال یه هرزه بگرده(بلند)
بکهیون:داره نزدیک در خروجی میشه،تا ده ثانیهی دیگه میاد بیرون
چان: جیمین برگرد تو ون(بلند)
بکهیون:اومد بیرون(داد)
جیمین دید که جی کی با جیسو اومد بیرون و رفت سمت ماشینی که از قبلاً منتظرشون بود
باید سریع تصمیم میگرفت
درحالی که بقیه داشتن از توی ون داد میزدن که برگرده
نمیدونست برای چی اما بیاختیار رفت سمت خیابون که بره سمت اونا
جین: پارک جیمین داریییییی چه غلطی میکنییییییی؟(با داد)
نامجون: جیمین برگرد، همین الان(داد)
جیمین ایرپادی که توی گوشش بود و به همراه میکروفون وصل به لباسش رو کند و انداخت رو زمین
داشت میرفت سمتشون که دید یک ماشین با سرعت داره میاد سمت جیسو
نفهمید چیکار میکنه
دوید سمت جیسو و خودشو انداخت جلوی ماشین و بعدش تنها چیزی که فهمید نور زیادی بود که مستقیما به چشماش برخورد میکرد و صدای جیغ دختر
و بعد سرش گیج رفت و تاریکی.
خوشحال میشم نظرات قشنگتون رو دربارهی فیک بدونم.🥹🫶🏻
حمایت؟🩵
PART|6
جیمین:اومد بیرون؟
بکهیون:نه هنوز
جیمین:یعنی چی من الان ده دقیقه است اینجا وایستادم(با کمی داد)
بکهیون:حرص نخور عزیزم(با کمی لاس زنی)
جیمین:بیون بکهیوننننن...
بکهیون:اومد اومد بیرون
جیمین:این قاتل روانی این دفعه جونت و نجات داد
بکهیون خندید و جیمین دندون قروچهای کرد
نامجون:جیمین برو
و روبه جین گفت
نامجون:این (منظورش جیکیه)چرا آنقدر داره تند راه میره؟
چان:پلیس، پلیس اینترپل داره میاد(با داد)
همه باهم:چییییییییی؟؟(داد)
نامجون: جیمین از سر جات تکون نخوررررر(بلند)
جیمین:پس چه غلطی بکنم؟(بلند)
جین:اون قطعا آنقدر احمق نیست که وقتی پلیس اینترپل داره میاد بره تو پیست رقص دنبال یه هرزه بگرده(بلند)
بکهیون:داره نزدیک در خروجی میشه،تا ده ثانیهی دیگه میاد بیرون
چان: جیمین برگرد تو ون(بلند)
بکهیون:اومد بیرون(داد)
جیمین دید که جی کی با جیسو اومد بیرون و رفت سمت ماشینی که از قبلاً منتظرشون بود
باید سریع تصمیم میگرفت
درحالی که بقیه داشتن از توی ون داد میزدن که برگرده
نمیدونست برای چی اما بیاختیار رفت سمت خیابون که بره سمت اونا
جین: پارک جیمین داریییییی چه غلطی میکنییییییی؟(با داد)
نامجون: جیمین برگرد، همین الان(داد)
جیمین ایرپادی که توی گوشش بود و به همراه میکروفون وصل به لباسش رو کند و انداخت رو زمین
داشت میرفت سمتشون که دید یک ماشین با سرعت داره میاد سمت جیسو
نفهمید چیکار میکنه
دوید سمت جیسو و خودشو انداخت جلوی ماشین و بعدش تنها چیزی که فهمید نور زیادی بود که مستقیما به چشماش برخورد میکرد و صدای جیغ دختر
و بعد سرش گیج رفت و تاریکی.
خوشحال میشم نظرات قشنگتون رو دربارهی فیک بدونم.🥹🫶🏻
حمایت؟🩵
۱.۲k
۲۲ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.