پارت167
#پارت167
شیطونکِ بابا🥺💜
به بغلش اشاره ای کرد که خجالت زده سرمو انداختم پایین
نزدیکم شد و موهامو از کنار صورتم کنار زد ، نگاهی بهش انداختم
+ هووفف کاش زودتر میدیدمت
چجوری الان بدون اینکه آرایشت خراب شه ببوسمت؟!
لبخندی بهش زدم و گفتم:
_ انشالله آخرشب
+ جوون که
بی صبرانه منتظرم خوشگلم
دستمو به سمت یقه ی پیراهن مشکیش بردم و مرتبش کردم ، کمی مِن و مِن کردم که افراز گفت:
+ چیزی میخوای بگی؟؟!
_ راستش احساس میکنم امشب توی مهمونی خیلی تنهام. میشه زنگ بزنم دوستمم بیاد؟
+ دوستت کیه؟!
_ کیانا ، همونکه یبار دیدیش
+ مشکلی نیست زنگ بزن
با حرفش انگار دنیارو بهم داده بودن ، انقد خوشحال شدم که حد نداشت.
درثانی شاید میتونستم با کیانا یه جوری فرار کنم و برم پیش خانوادم
گوشی افرازو گرفتم و تند تند شمارشو وارد کردم
بعد از چند تا بوق صدای کیانا پیچید تو اتاق
+ بعله!!!
بغضمو قورت دادم و گفتم:
_ سلام کیانا
چند ثانیه ای سکوت کرد و گفت:
+ غنچه تویی؟؟!! الهی فدات شم منننن
کجایی تو؟! حالت خوبه؟؟
شیطونکِ بابا🥺💜
به بغلش اشاره ای کرد که خجالت زده سرمو انداختم پایین
نزدیکم شد و موهامو از کنار صورتم کنار زد ، نگاهی بهش انداختم
+ هووفف کاش زودتر میدیدمت
چجوری الان بدون اینکه آرایشت خراب شه ببوسمت؟!
لبخندی بهش زدم و گفتم:
_ انشالله آخرشب
+ جوون که
بی صبرانه منتظرم خوشگلم
دستمو به سمت یقه ی پیراهن مشکیش بردم و مرتبش کردم ، کمی مِن و مِن کردم که افراز گفت:
+ چیزی میخوای بگی؟؟!
_ راستش احساس میکنم امشب توی مهمونی خیلی تنهام. میشه زنگ بزنم دوستمم بیاد؟
+ دوستت کیه؟!
_ کیانا ، همونکه یبار دیدیش
+ مشکلی نیست زنگ بزن
با حرفش انگار دنیارو بهم داده بودن ، انقد خوشحال شدم که حد نداشت.
درثانی شاید میتونستم با کیانا یه جوری فرار کنم و برم پیش خانوادم
گوشی افرازو گرفتم و تند تند شمارشو وارد کردم
بعد از چند تا بوق صدای کیانا پیچید تو اتاق
+ بعله!!!
بغضمو قورت دادم و گفتم:
_ سلام کیانا
چند ثانیه ای سکوت کرد و گفت:
+ غنچه تویی؟؟!! الهی فدات شم منننن
کجایی تو؟! حالت خوبه؟؟
۵.۷k
۲۴ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.