فیک(??Why you)پارت(24)
ا/ت:واقعا خیلی داغون شده بود ..
خنگول....آخه مرض داری وقتی میدونی نباید بیای اینجا میای؟؟؟؟احمق پیر ..........سکوت*
(پایینو با ذهنش میگه)
صورتش.....تو خواب خیلی کیوت بود و البته آرومو بدون اون پوزخنده مسخرش. خنده*
(خارج از ذهن)
ا/ت:پاشدم سمت در رفتم که صدای آخ تهیونگ بلند شد *
ا/ت:تهههههههههه.رفتم دوباره نشستم پیشش*
ا/ت:ته خوی؟؟
تهیونگ:آر...ه خی..لی نمیبینی خخخخ
ا/ت:هیییی
تهیونگ:چرا میزنی عجوزه ؟؟؟نمیبینی حالمو؟؟ پناه بر خدا
ا/ت: اولن اینکه عجوزه خودتی مرتیکه چند هزارساله ای
تهیونگ:هااااا؟؟؟؟؟الان بهم گفتی پیر؟؟؟؟(آروم خودشو به تاج تخت تکیه داد)
ا/ت:همینطور که میبینی درست میگم چون با بالا رفتن سنت (یه بشکن جلوی صورت تهیونگ) مغزت معیوب تر شده.
خنده*
تهیونگ:درسته که سنم زیاد عوضش خوشیپو خوش هیکلو خوشگلو جنتلمونم
ا/ت:تو؟؟؟تو خوشتیپی؟؟؟؟ تو خوشگلی؟؟؟تو جنتلمنی؟؟؟
تهیونگ:میخوای یه نمونشو یادآوری کنم براتون؟؟؟
فلش بک به چند هفته قبل تو عمارت*
خدمه۱:واییییییییی میبینی ارباب ته چقدر خوشتیپه ،وایییی خیلی خوشگله
خدمه۲:خیلی بی نهایت
ا/ت درحاله پایین اومدن از پله ها *
تهیونگ:میشه یه قهوه برام بیارین
خدمه۱:من میبرم
خدمه۲:نخیرم من میبرن
خدمه۱:اصلا هرکسی زود رسید آشپز خونه اون ببره
رفتن*
ا/ت:خدایا انصافا تو به اینا عقل دادی یا اینا وقتی که تو صف بودن بجاش کچ گرفتن؟؟؟؟
بیخیال بابا
تهیونگ:قهوه چی شد !
خدمه۲:آوردم اربا..... وقتی که سریع اومد پاش گیر کرد کم مونده بود هم خودش هم قهوه نقشه بر زمین بشن که ناگهان
تهیونگ جنتلمنه ما مثله انیمه ها یا رومانای عاشقانه هم سینی رو گرفت و هم دختررو البته با متفاوت بودن اینکه از کمر دختر گرفته بود...بله*
تهیونگ:خوبی؟؟؟دختر چقدر سربه هوایی تو
خدمه۲:آ....م...من
ا/ت:اهوم
هر دو برگشتن ا/ت رو نگا کردن*
ا/ت:لاو ترکوندناتون تموم شد؟؟؟ خنده خبیث*
خدمه ۲:یاااااااااااااااا (الفرار)
ا/ت:واقعا چرا اینجا فقط یه نفر یه نفر جز من عادی نیست ؟؟؟؟
تهیونگ:چیه حسودیت شد؟؟؟
ا/ت:آخه به چیه تو حسودی بشه پیری ؟؟؟؟؟رفت*
تهیونگ:هییییی
فلش بک حال*
ا/ت:از فکر اوند بیرون*
ا/ت:اصلا هر چی...ولی اصلا خوش هیکل نیستی اهوم.
تهیونگ:یه نگاه گذرا میدازه به سیکس پکاش و عضلاتش*
ا/ت:اوکی بابا تو خوب ولی به هرحال بازم سنت زیاده پس پیری بهت میگم
تهیونگ:درسته ولی عوضش خیلی بی نهایت جوون تراز سنمم وای........نزدیک ا/ت شد
و
خنگول....آخه مرض داری وقتی میدونی نباید بیای اینجا میای؟؟؟؟احمق پیر ..........سکوت*
(پایینو با ذهنش میگه)
صورتش.....تو خواب خیلی کیوت بود و البته آرومو بدون اون پوزخنده مسخرش. خنده*
(خارج از ذهن)
ا/ت:پاشدم سمت در رفتم که صدای آخ تهیونگ بلند شد *
ا/ت:تهههههههههه.رفتم دوباره نشستم پیشش*
ا/ت:ته خوی؟؟
تهیونگ:آر...ه خی..لی نمیبینی خخخخ
ا/ت:هیییی
تهیونگ:چرا میزنی عجوزه ؟؟؟نمیبینی حالمو؟؟ پناه بر خدا
ا/ت: اولن اینکه عجوزه خودتی مرتیکه چند هزارساله ای
تهیونگ:هااااا؟؟؟؟؟الان بهم گفتی پیر؟؟؟؟(آروم خودشو به تاج تخت تکیه داد)
ا/ت:همینطور که میبینی درست میگم چون با بالا رفتن سنت (یه بشکن جلوی صورت تهیونگ) مغزت معیوب تر شده.
خنده*
تهیونگ:درسته که سنم زیاد عوضش خوشیپو خوش هیکلو خوشگلو جنتلمونم
ا/ت:تو؟؟؟تو خوشتیپی؟؟؟؟ تو خوشگلی؟؟؟تو جنتلمنی؟؟؟
تهیونگ:میخوای یه نمونشو یادآوری کنم براتون؟؟؟
فلش بک به چند هفته قبل تو عمارت*
خدمه۱:واییییییییی میبینی ارباب ته چقدر خوشتیپه ،وایییی خیلی خوشگله
خدمه۲:خیلی بی نهایت
ا/ت درحاله پایین اومدن از پله ها *
تهیونگ:میشه یه قهوه برام بیارین
خدمه۱:من میبرم
خدمه۲:نخیرم من میبرن
خدمه۱:اصلا هرکسی زود رسید آشپز خونه اون ببره
رفتن*
ا/ت:خدایا انصافا تو به اینا عقل دادی یا اینا وقتی که تو صف بودن بجاش کچ گرفتن؟؟؟؟
بیخیال بابا
تهیونگ:قهوه چی شد !
خدمه۲:آوردم اربا..... وقتی که سریع اومد پاش گیر کرد کم مونده بود هم خودش هم قهوه نقشه بر زمین بشن که ناگهان
تهیونگ جنتلمنه ما مثله انیمه ها یا رومانای عاشقانه هم سینی رو گرفت و هم دختررو البته با متفاوت بودن اینکه از کمر دختر گرفته بود...بله*
تهیونگ:خوبی؟؟؟دختر چقدر سربه هوایی تو
خدمه۲:آ....م...من
ا/ت:اهوم
هر دو برگشتن ا/ت رو نگا کردن*
ا/ت:لاو ترکوندناتون تموم شد؟؟؟ خنده خبیث*
خدمه ۲:یاااااااااااااااا (الفرار)
ا/ت:واقعا چرا اینجا فقط یه نفر یه نفر جز من عادی نیست ؟؟؟؟
تهیونگ:چیه حسودیت شد؟؟؟
ا/ت:آخه به چیه تو حسودی بشه پیری ؟؟؟؟؟رفت*
تهیونگ:هییییی
فلش بک حال*
ا/ت:از فکر اوند بیرون*
ا/ت:اصلا هر چی...ولی اصلا خوش هیکل نیستی اهوم.
تهیونگ:یه نگاه گذرا میدازه به سیکس پکاش و عضلاتش*
ا/ت:اوکی بابا تو خوب ولی به هرحال بازم سنت زیاده پس پیری بهت میگم
تهیونگ:درسته ولی عوضش خیلی بی نهایت جوون تراز سنمم وای........نزدیک ا/ت شد
و
۹.۸k
۰۲ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.