عملیات انتقام صورتی پارت 7
«بعد از رسیدن به استرالیا»
*از زبان کیکو*
بعد از اینکه کورو اون حرفو زد میا گفت...
میا:من فکر می کنم اونا دقیقا تو استرالیان
کورو:اما اینجا که کاملا خراب شده
میا:درسته اونا فکر می کنن اگه اینجا بین خرابه ها قایم شن ما فک میکنیم گول خوردیم و میریم
خانوم بکی:راس میگه من میگم بریم اون جا هایی که بیشتر خراب شدن رو اول بگردیم
پس ما رفتیم و شروع کردیم به گشتن داشتیم میگشتیم که یه هیولا که بیشتر از 100 متر طول داشت به سمتمون حمله کرد منو کورو بمب کار گذاشتیم و میا خانوم بکی و هارومی هم سعی کردن با اسلحه ناکارش کنن اما نشد اون خانوم بکی رو تو دستش گرفت و خواست بکشتش که یهو یه نیروی عجیب که فک کنم یه جادوگر درست کرده بود به سمت هیولا رفت و نیست و نابودش کرد که جادوگر گفت...
جادوگر:حال همه تون خوبه
وقتی میا دقیق تر نگاه کرد گفت...
میا:اون همون بانو...
درسته اون کسی نبود جز بانو....
الان بازم میزارم
*از زبان کیکو*
بعد از اینکه کورو اون حرفو زد میا گفت...
میا:من فکر می کنم اونا دقیقا تو استرالیان
کورو:اما اینجا که کاملا خراب شده
میا:درسته اونا فکر می کنن اگه اینجا بین خرابه ها قایم شن ما فک میکنیم گول خوردیم و میریم
خانوم بکی:راس میگه من میگم بریم اون جا هایی که بیشتر خراب شدن رو اول بگردیم
پس ما رفتیم و شروع کردیم به گشتن داشتیم میگشتیم که یه هیولا که بیشتر از 100 متر طول داشت به سمتمون حمله کرد منو کورو بمب کار گذاشتیم و میا خانوم بکی و هارومی هم سعی کردن با اسلحه ناکارش کنن اما نشد اون خانوم بکی رو تو دستش گرفت و خواست بکشتش که یهو یه نیروی عجیب که فک کنم یه جادوگر درست کرده بود به سمت هیولا رفت و نیست و نابودش کرد که جادوگر گفت...
جادوگر:حال همه تون خوبه
وقتی میا دقیق تر نگاه کرد گفت...
میا:اون همون بانو...
درسته اون کسی نبود جز بانو....
الان بازم میزارم
۲.۳k
۰۶ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.