عشق پارت ۱۴
ارورا ویو :
رفتم داخل ماشین کنار لیا نشستم و منتظر برگشت جونگ کوک بودم چند دقیقه بعد دیدم جونگ کوک با اون مرد اومد پایین داد دست آدماش و اومد نشست پشت فرمون سوئیچو گرفت و راه افتادیم من ازش خواستم منو برسونه خونه اونم قبول کرد
ویو ادمین :
خلاصه میکنم
خلاصه: رسیدن خونه کوک لیا خوابوند رو تخت تا راحت تر بخوابه بعدم رفت پایین
.......................
چند ساعت بعد:
لیا ویو :
(بازم به خاطر ویو در ویو معذرت )
چشمام رو باز کردم دیدم روی تخت اتاق من و کوک بودم باورم نمیشد نجات پیدا کردم
ساعت روبه روم رو نگاه کردم ساعت ۷:۳۰ بود
یهو دیدم در باز شد
ادامه دارد..........
لایک کامنت فالو یادتون نره قشنگا😘❤️
رفتم داخل ماشین کنار لیا نشستم و منتظر برگشت جونگ کوک بودم چند دقیقه بعد دیدم جونگ کوک با اون مرد اومد پایین داد دست آدماش و اومد نشست پشت فرمون سوئیچو گرفت و راه افتادیم من ازش خواستم منو برسونه خونه اونم قبول کرد
ویو ادمین :
خلاصه میکنم
خلاصه: رسیدن خونه کوک لیا خوابوند رو تخت تا راحت تر بخوابه بعدم رفت پایین
.......................
چند ساعت بعد:
لیا ویو :
(بازم به خاطر ویو در ویو معذرت )
چشمام رو باز کردم دیدم روی تخت اتاق من و کوک بودم باورم نمیشد نجات پیدا کردم
ساعت روبه روم رو نگاه کردم ساعت ۷:۳۰ بود
یهو دیدم در باز شد
ادامه دارد..........
لایک کامنت فالو یادتون نره قشنگا😘❤️
۱.۷k
۳۱ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.