فیک قرارتصادفی من با عشق زندگیم
«پارت ۳»
اتاقشو بهش نشون دادم.
برگشت طرف بقیه کارمندا و گفت
تهیونگ : ممنون از همه شما بابت خوش آمدگویی ، اسم من کیم تهیونگه ....حالا لطفا همه خودتون و معرفی کنید.
همه خودشونو معرفی کردن تا رسید به من...
سوآه : اسم من یون سوآه هستش.
تهیونگ : من سوآه صدات میکنم.
از عصبانیت قرمز شده بودم و فکر میکردم الانه که بترکم حتی رئیس قبلیم هم منو به اسم کوچیک صدا نزده بود...
ادامه داد...
تهیونگ : همه شما به مناسبت آشناییمون امشب شام مهمون من هستید.
همه خوشحال بودن و پچ پچ میکردن .
با خودم گفتم خوب شد یه فرصتی پیدا کردم تا حرصش بدم و اذیتش کنم.
بعد از تموم شدن کارهای شرکت رفتم خونه و یه دوش گرفتم و برای رفتم برای امشب آماده بشم.
یه لباس دکلته آبی بالای زانو پوشیدم و کمی آرایش کردم و موهامو حالت دادم و کفشم و پوشیدم.
نگاه به ساعت انداختم وای خدای من! دیرم شد.
سریع کیفمو برداشتم و از خونه اومدم بیرون و سوار ماشینم شدم.
تو راه بودم که گوشیم زنگ خورد.
تسا : الو کجایی سوآه همه اومدن منتظر تو هستیم.
سوآه : دارم میام اینقدر داد نزن گوشم پاره شد.
تسا : باش زود بیا .....بوق بوق بوق
قطع کرد؟ بچه پرو 😒
به سختی جای پارک برای ماشین پیدا کردم و بعد پارک کردن ماشینم وارد رستوران شدم.
یه میز بزرگ که کل همکارام دورش نشسته بودن و دیدم و رفتم سمت میز.
خواستم بگم سلام که....
اتاقشو بهش نشون دادم.
برگشت طرف بقیه کارمندا و گفت
تهیونگ : ممنون از همه شما بابت خوش آمدگویی ، اسم من کیم تهیونگه ....حالا لطفا همه خودتون و معرفی کنید.
همه خودشونو معرفی کردن تا رسید به من...
سوآه : اسم من یون سوآه هستش.
تهیونگ : من سوآه صدات میکنم.
از عصبانیت قرمز شده بودم و فکر میکردم الانه که بترکم حتی رئیس قبلیم هم منو به اسم کوچیک صدا نزده بود...
ادامه داد...
تهیونگ : همه شما به مناسبت آشناییمون امشب شام مهمون من هستید.
همه خوشحال بودن و پچ پچ میکردن .
با خودم گفتم خوب شد یه فرصتی پیدا کردم تا حرصش بدم و اذیتش کنم.
بعد از تموم شدن کارهای شرکت رفتم خونه و یه دوش گرفتم و برای رفتم برای امشب آماده بشم.
یه لباس دکلته آبی بالای زانو پوشیدم و کمی آرایش کردم و موهامو حالت دادم و کفشم و پوشیدم.
نگاه به ساعت انداختم وای خدای من! دیرم شد.
سریع کیفمو برداشتم و از خونه اومدم بیرون و سوار ماشینم شدم.
تو راه بودم که گوشیم زنگ خورد.
تسا : الو کجایی سوآه همه اومدن منتظر تو هستیم.
سوآه : دارم میام اینقدر داد نزن گوشم پاره شد.
تسا : باش زود بیا .....بوق بوق بوق
قطع کرد؟ بچه پرو 😒
به سختی جای پارک برای ماشین پیدا کردم و بعد پارک کردن ماشینم وارد رستوران شدم.
یه میز بزرگ که کل همکارام دورش نشسته بودن و دیدم و رفتم سمت میز.
خواستم بگم سلام که....
۱۵.۶k
۰۳ اسفند ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۳۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.