name: i will see u...
part:16
سریع سمتشون رفت و بعد از گرفتن نبضشون به بقیه پلیس ها و مهماندار ها که از درد به خودشون میپیچیدن نگاه کرد
تهیونگ: چی خوردید؟
یکی از مهماندار ها: هنوز پذیرایی نکردیم...از قبل هم چیزی نخوردیم...
یکی از پلیس ها با دیدن اون دو جسد حالش بهم خورد و سریع سمت دستشویی دویید و شروع کرد به بالا اوردن.
ا.ت با دیدن اون فرد توی دستشویی فهمید چیزی از بالای چراغ توی دستشویی به پایین میریزه.
اخمی کرد و دستش رو روی شونه تهیونگ گذاشت وکشید.
ا.ت: این چیه؟
تهیونگ اخمی کرد و قدمی برداشت تا به جلو بره اما ا.ت یقه اش رو کشید و اون رو عقب کشید
ا.ت: شاید این عامل بیماریه.
اون پلیس با شنیدن این با ترس بیرون اومد و نگاهی به اون پودری که کم کم میریخت کرد.
از ترس روی زمین افتاد و خودش رو گوشه کشید.
از 6تا مهماندار فقط یکیشون سالمه و دوتاشون تا الان مردن....
یعنی 4 تا مهماندار زنده ....
از 10تا پلیس فقط 1 سالم بود که با دستشویی رفتن احتمال مبتلا بودنش بالا رفت.
صدای ناله های کمی به گوش میرسید تنها مجرم بود که با پوزخند روی صندلی نشسته بود.
تهیونگ: اولین نفر کی از دستشویی استفاده کرد؟؟؟؟
مهماندار کمی مکث کرد: صبر کن...اون....
همه نگاهشون رو به مجرم دادن.
در صدم ثانیه با دستبند باز بلند شد و شروع کرد به شلیک کردن...
.
.
.
.
#سناریو
سریع سمتشون رفت و بعد از گرفتن نبضشون به بقیه پلیس ها و مهماندار ها که از درد به خودشون میپیچیدن نگاه کرد
تهیونگ: چی خوردید؟
یکی از مهماندار ها: هنوز پذیرایی نکردیم...از قبل هم چیزی نخوردیم...
یکی از پلیس ها با دیدن اون دو جسد حالش بهم خورد و سریع سمت دستشویی دویید و شروع کرد به بالا اوردن.
ا.ت با دیدن اون فرد توی دستشویی فهمید چیزی از بالای چراغ توی دستشویی به پایین میریزه.
اخمی کرد و دستش رو روی شونه تهیونگ گذاشت وکشید.
ا.ت: این چیه؟
تهیونگ اخمی کرد و قدمی برداشت تا به جلو بره اما ا.ت یقه اش رو کشید و اون رو عقب کشید
ا.ت: شاید این عامل بیماریه.
اون پلیس با شنیدن این با ترس بیرون اومد و نگاهی به اون پودری که کم کم میریخت کرد.
از ترس روی زمین افتاد و خودش رو گوشه کشید.
از 6تا مهماندار فقط یکیشون سالمه و دوتاشون تا الان مردن....
یعنی 4 تا مهماندار زنده ....
از 10تا پلیس فقط 1 سالم بود که با دستشویی رفتن احتمال مبتلا بودنش بالا رفت.
صدای ناله های کمی به گوش میرسید تنها مجرم بود که با پوزخند روی صندلی نشسته بود.
تهیونگ: اولین نفر کی از دستشویی استفاده کرد؟؟؟؟
مهماندار کمی مکث کرد: صبر کن...اون....
همه نگاهشون رو به مجرم دادن.
در صدم ثانیه با دستبند باز بلند شد و شروع کرد به شلیک کردن...
.
.
.
.
#سناریو
۶.۱k
۲۴ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.