فیک جونگکوک پارت 3
ا.ت:باشه ولی خوشبحاله بابام
کوک:چرا؟
ا.ت:وقتی ویدیو هاتو میدیدم با میومدم کنسرتتون
همش میگفت (خجالت کشیدن)
کوک:چی میگفت
ا. ت:هیچی
کوک:بگو دیگه
ا. ت:ول کن
کوک:اوکی
ادمین :یعنی خوده کرمی
ا. ت:چراا؟ :/
ادمین :وقتی میخوای زر بزنی باید زرتو کامل بزنی
کوک:راست میگه :/
ا. ت:حالا :)
(پرش به 1 ساعت دیگه)
ا. ت ویو
منم رفتم لباساموعوض کردم کوک گفت میرسومت
ولی من راضی نبود اخه یعنی چی یه ادم مشهور بیاد با ادم معمولی (من که بهش فحش ناموسی دادم دیگه شمارو نمی دونم؟؟)
منم دیگه راضی شدم تو ماشین نشستیم سکوت بینمون موج میزد من این موج رو شکوندم و گفتم...
ا ت:کوک... ام ببخشید اقای جئون
کوک:چرا انقدر رمی باهام صحبت می کنی؟؟
ا.ت:ببخشید .. میتونم جونگکوک صداتون کنم
کوک:نه!
ا. ت:چرا؟؟
کوک:چون رسمیه(حالا بیا ناز اینو بکش 🗿)
ا. ت:پ چی صداتون کنم :/؟
کوک:کوکی بعدشم مگه نگفتم باهام انقد
رسمی صحبت نکن
ا. ت:خندم گرفت ببخشیدا ولی من بخام
خودمونی صحبت کنم بی ادبی میشه 😁
کوک:😂😂وااای خدا
احساس میکنم خواهر برادریم :/
ا. ت:جااان اون الان گفت شبیه خواهر برادریم
خواستم جیغ بزنم ولی نمیشد (همشو تو دلش)
ا. ت:هه هه هه 😀💔
کوک:خوب بسه دیگه(با جدیت )
ا. ت:پشمام موند خودم ریختم
کوک ویو
خاستم اذیتش کنم با جدیت بهش گفتم بسه دیگه
راستیتش خودم پشمام ریخت ولی باید میدیدنش
خیلی کیوت شده بود واقعا خندم گرفته بود
ا. ت:ببخشید (بغضم گرفته بود میخواستم گریه کنم ولی نشد) ادمین:برو گمشو باباباباابااااااااااا🗿🗿
کوک:دیگه نتونستم زدم زیر خنده
کوک:🤣🤣🤣🤣🤣وااای
ا. ت:چیشده ؟
کوک:وای شوخی کردم
ا. ت:خَندَه مَکُنیٕ !!
ا. ت:هه ههه 😀😁
کوک:خوب رسیدیم
ا. ت:کجا؟؟
کوک:کنسرت
ا. ت:یا ابلفضل
کوک:چیشد
ا. ت:اگه ببیننت
کوک:خوب ببینن چی میشه
مگه جرم الهی کردم؟
ا. ت:نمد!
کوک:بیا بریم بابا
پیاده شدیم رفتی تو
همه داشتن کوک رو صدا میکردن
البته من خودم رفتم رو صندلی نشستم
بخاطر اقای کوک بیلیطمو گم کردم
ولی گذاشتن برم
کوک باهاشون صحبت کرد
رفتم نشستم الان اجرایی نداشتن
فقط اهنگ گذاشته بودن الکی ها داشتن کم کم میرفتن
من با بدبختی جلوشونو گرفتم با استف های عزیز
کوک ویو
ا. ت رو راه دادم رفتم تو یکی از استف ها یقموگرفت گفت
کدوم گوری بودی
گفتم گورستونه تو به تو چه
از اونجایی که میدونم استف ها حق فضولی
کردن تو زندگی ایدل هارو ندارن (خودمم نمی دونم🗿🗿)
فقط از جلو چشام گمشو
یکی زدم تو گوشش گفتم :حق صحبت کردن با من رو اینطوری نداری! اوکی
اعضا:کوکییی
کوکی:بچه هاا
بونگی:دیوونه میدونی چقد دنبالتیم
کجا بودی؟
ته :راست میگه کجای بودی:/
کوک:بابا جریان داره فعلا باید کنسرت رو لغو کنیم
نامجو:نمیتونیم
کوک:یعنی چی خودم میرم
جین :اگه بریم لغو کنیم تو بد دردسری در میافتیم
کوک:برای چی دلیلش چیه
جیهوپ:برای اینکه پی دی نیم از تو خیلی
اعصبانیه تو که میشناسیش اگه یه خطایی
انجام بشه رژیم سختی در نظر داریم
کوک:نکه الان رژیم خوبی داریم من میرم لغو
میکنم
خودمم باهاشون صحبت میکنم
اعضا:اوکی
ادامه دارد...
کوک:چرا؟
ا.ت:وقتی ویدیو هاتو میدیدم با میومدم کنسرتتون
همش میگفت (خجالت کشیدن)
کوک:چی میگفت
ا. ت:هیچی
کوک:بگو دیگه
ا. ت:ول کن
کوک:اوکی
ادمین :یعنی خوده کرمی
ا. ت:چراا؟ :/
ادمین :وقتی میخوای زر بزنی باید زرتو کامل بزنی
کوک:راست میگه :/
ا. ت:حالا :)
(پرش به 1 ساعت دیگه)
ا. ت ویو
منم رفتم لباساموعوض کردم کوک گفت میرسومت
ولی من راضی نبود اخه یعنی چی یه ادم مشهور بیاد با ادم معمولی (من که بهش فحش ناموسی دادم دیگه شمارو نمی دونم؟؟)
منم دیگه راضی شدم تو ماشین نشستیم سکوت بینمون موج میزد من این موج رو شکوندم و گفتم...
ا ت:کوک... ام ببخشید اقای جئون
کوک:چرا انقدر رمی باهام صحبت می کنی؟؟
ا.ت:ببخشید .. میتونم جونگکوک صداتون کنم
کوک:نه!
ا. ت:چرا؟؟
کوک:چون رسمیه(حالا بیا ناز اینو بکش 🗿)
ا. ت:پ چی صداتون کنم :/؟
کوک:کوکی بعدشم مگه نگفتم باهام انقد
رسمی صحبت نکن
ا. ت:خندم گرفت ببخشیدا ولی من بخام
خودمونی صحبت کنم بی ادبی میشه 😁
کوک:😂😂وااای خدا
احساس میکنم خواهر برادریم :/
ا. ت:جااان اون الان گفت شبیه خواهر برادریم
خواستم جیغ بزنم ولی نمیشد (همشو تو دلش)
ا. ت:هه هه هه 😀💔
کوک:خوب بسه دیگه(با جدیت )
ا. ت:پشمام موند خودم ریختم
کوک ویو
خاستم اذیتش کنم با جدیت بهش گفتم بسه دیگه
راستیتش خودم پشمام ریخت ولی باید میدیدنش
خیلی کیوت شده بود واقعا خندم گرفته بود
ا. ت:ببخشید (بغضم گرفته بود میخواستم گریه کنم ولی نشد) ادمین:برو گمشو باباباباابااااااااااا🗿🗿
کوک:دیگه نتونستم زدم زیر خنده
کوک:🤣🤣🤣🤣🤣وااای
ا. ت:چیشده ؟
کوک:وای شوخی کردم
ا. ت:خَندَه مَکُنیٕ !!
ا. ت:هه ههه 😀😁
کوک:خوب رسیدیم
ا. ت:کجا؟؟
کوک:کنسرت
ا. ت:یا ابلفضل
کوک:چیشد
ا. ت:اگه ببیننت
کوک:خوب ببینن چی میشه
مگه جرم الهی کردم؟
ا. ت:نمد!
کوک:بیا بریم بابا
پیاده شدیم رفتی تو
همه داشتن کوک رو صدا میکردن
البته من خودم رفتم رو صندلی نشستم
بخاطر اقای کوک بیلیطمو گم کردم
ولی گذاشتن برم
کوک باهاشون صحبت کرد
رفتم نشستم الان اجرایی نداشتن
فقط اهنگ گذاشته بودن الکی ها داشتن کم کم میرفتن
من با بدبختی جلوشونو گرفتم با استف های عزیز
کوک ویو
ا. ت رو راه دادم رفتم تو یکی از استف ها یقموگرفت گفت
کدوم گوری بودی
گفتم گورستونه تو به تو چه
از اونجایی که میدونم استف ها حق فضولی
کردن تو زندگی ایدل هارو ندارن (خودمم نمی دونم🗿🗿)
فقط از جلو چشام گمشو
یکی زدم تو گوشش گفتم :حق صحبت کردن با من رو اینطوری نداری! اوکی
اعضا:کوکییی
کوکی:بچه هاا
بونگی:دیوونه میدونی چقد دنبالتیم
کجا بودی؟
ته :راست میگه کجای بودی:/
کوک:بابا جریان داره فعلا باید کنسرت رو لغو کنیم
نامجو:نمیتونیم
کوک:یعنی چی خودم میرم
جین :اگه بریم لغو کنیم تو بد دردسری در میافتیم
کوک:برای چی دلیلش چیه
جیهوپ:برای اینکه پی دی نیم از تو خیلی
اعصبانیه تو که میشناسیش اگه یه خطایی
انجام بشه رژیم سختی در نظر داریم
کوک:نکه الان رژیم خوبی داریم من میرم لغو
میکنم
خودمم باهاشون صحبت میکنم
اعضا:اوکی
ادامه دارد...
۶.۸k
۱۶ اسفند ۱۴۰۱