رئیس من
پارت ۲۱
رفتیم سمتش
ا.ت و سولی: سلام آقای پارک
جیمین: سلام
جیمین ویو
ا.ت خیلی خوشگل شده بود م....
§ پسرم تو که هر پارت داری میگی خوشگله ها😁
جیمین: حرف دیگه ای در سر داری شما؟
§ خیر 😁
جیمین: پس بنویس داستانتو
§ چشم 🤐
جیمین ویو
خیلی خوشگل شده اما لباسش چرا انقد بازه؟😡 (و کلی تو ذهنش غر غر میکرد)
نشستن که ویسکی ها رو اوردن
تهیونگ: جیمین با چشات خوردیش (آروم)
با حرف تهیونگ به خودم اومدم و لیوان ویسکیمو سر کشیدم
ا.ت ویو
حوصلم سر رفته بود خواستم یکم بیرون قدم بزنم به بقیه گفتم که جیمینم گفت باهام میاد پس پاشدیم رفتیم
تهیونگ ویو
تو حال و هوای خودم بودم که متوجه ی یه سری پسر هیز شدم که به سولی زل زدن آروم دستمو دور کمر سولی حلقه کردم و به خودم و نزدیکش کردم سولی یکم از این کارم تعجب کرده بود ولی من خیلی عصبی شده بودم و محکم بغلش کردم
سولی ویو
از کارش شوکه شدم
سولی: تهیونگا چیزی شده؟
تهیونگ با چشای جدی و خمارش نگام کرد و گفت
تهیونگ: لباست خیلی بازهه بیبی
سولی: اوم خب اوپا تو پیشمی دیگه حواست بهم هست مگه نه؟ (کیوت )
اینو که گفتم انگار خیلی ذوق کرد لبخندی زدم و سرم رو به شونش تکیه دادم
§ اوخییییی🥹😙❤️🙃
تهیونگ آروم کتشو انداخت رو شونم و دوباره بغلم کرد
اسلاید ۲ لباس ا.ت
اسلاید ۳ لباس سولی
اسلاید های ۴ و ۵ لباس جیمین و ته ته
رفتیم سمتش
ا.ت و سولی: سلام آقای پارک
جیمین: سلام
جیمین ویو
ا.ت خیلی خوشگل شده بود م....
§ پسرم تو که هر پارت داری میگی خوشگله ها😁
جیمین: حرف دیگه ای در سر داری شما؟
§ خیر 😁
جیمین: پس بنویس داستانتو
§ چشم 🤐
جیمین ویو
خیلی خوشگل شده اما لباسش چرا انقد بازه؟😡 (و کلی تو ذهنش غر غر میکرد)
نشستن که ویسکی ها رو اوردن
تهیونگ: جیمین با چشات خوردیش (آروم)
با حرف تهیونگ به خودم اومدم و لیوان ویسکیمو سر کشیدم
ا.ت ویو
حوصلم سر رفته بود خواستم یکم بیرون قدم بزنم به بقیه گفتم که جیمینم گفت باهام میاد پس پاشدیم رفتیم
تهیونگ ویو
تو حال و هوای خودم بودم که متوجه ی یه سری پسر هیز شدم که به سولی زل زدن آروم دستمو دور کمر سولی حلقه کردم و به خودم و نزدیکش کردم سولی یکم از این کارم تعجب کرده بود ولی من خیلی عصبی شده بودم و محکم بغلش کردم
سولی ویو
از کارش شوکه شدم
سولی: تهیونگا چیزی شده؟
تهیونگ با چشای جدی و خمارش نگام کرد و گفت
تهیونگ: لباست خیلی بازهه بیبی
سولی: اوم خب اوپا تو پیشمی دیگه حواست بهم هست مگه نه؟ (کیوت )
اینو که گفتم انگار خیلی ذوق کرد لبخندی زدم و سرم رو به شونش تکیه دادم
§ اوخییییی🥹😙❤️🙃
تهیونگ آروم کتشو انداخت رو شونم و دوباره بغلم کرد
اسلاید ۲ لباس ا.ت
اسلاید ۳ لباس سولی
اسلاید های ۴ و ۵ لباس جیمین و ته ته
۲۸۲
۳۰ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.