سکوت مي کنم و عشق ، در دلم جاري است
سکوت مي کنم و عشق ، در دلم جاري است
که اين شگفت ترين نوع خويشتن داري است
تمام روز ، اگر بي تفاوتم ؛ اما
شبم قرين شکنجه ، دچار بيداري است
رها کن آنچه شنيدي و ديده اي ، هر چيز
به جز من و تو و عشق من و تو ، تکراري است
مرا ببخش ! بدي کرده ام به تو ، گاهي
کمال عشق ، جنون است و ديگرآزاري است
مرا ببخش اگر لحظه هايم آبي نيست
ببخش اگر نفسم ، سرد و زرد و زنگاري است
بهشت من ! به نسيم تبسمي درياب
جهانِ جهنم ما را ، که غرق بيزاري است
حسين منزوي
که اين شگفت ترين نوع خويشتن داري است
تمام روز ، اگر بي تفاوتم ؛ اما
شبم قرين شکنجه ، دچار بيداري است
رها کن آنچه شنيدي و ديده اي ، هر چيز
به جز من و تو و عشق من و تو ، تکراري است
مرا ببخش ! بدي کرده ام به تو ، گاهي
کمال عشق ، جنون است و ديگرآزاري است
مرا ببخش اگر لحظه هايم آبي نيست
ببخش اگر نفسم ، سرد و زرد و زنگاري است
بهشت من ! به نسيم تبسمي درياب
جهانِ جهنم ما را ، که غرق بيزاري است
حسين منزوي
۲.۴k
۰۲ آبان ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.