𝚃𝚗𝚊𝚗𝚕𝚖𝚘𝚚𝚞𝚒𝚕𝚒𝚌𝚊𝚝𝚒𝚘𝚗➖⃟🌟
𝚃𝚗𝚊𝚗𝚕𝚖𝚘𝚚𝚞𝚒𝚕𝚒𝚌𝚊𝚝𝚒𝚘𝚗➖⃟🌟
𝙰𝚞𝚝𝚑𝚘𝚛 : 𝙹𝚒𝚢𝚘𝚘𝚗☻
𝙹𝙺 𝚊𝚗𝚍 𝙷𝙰𝚈𝙾𝙾𝙽
𝚙𝚊𝚛𝚝³²
...
جونگکوک :بله پدر جان
هایون : پدرت بود ؟ چی میگفت ؟
جونگکوک : باید سریعا بریم خونه ، جانگ میا بیا بریم!
............................................................
جونگکوک دستش رو بر میز کوبید و گفت : پدرجان شما اجازه همچین کاری رو ندارین !
شین خیلی ریلکس قهوه تلخش رو سر کشید و رو به پسر گفت : اینقدر هیجان برات خوب نیست پسر ، بشین تا آروم باهم صحبت کنیم.
جونگکوک : آباجی قبلا هم بهتون گفتم اگر بخواین سبب جدایی من از هایون بشین از این خونه میرم !
شین :و اگر اون ازتو جدا شه؟
جونگکوک : با بی میلی و امید به زندگیم ادامه میدم .
#Park_Jiyoon
#Tnanlmoquilication
𝙰𝚞𝚝𝚑𝚘𝚛 : 𝙹𝚒𝚢𝚘𝚘𝚗☻
𝙹𝙺 𝚊𝚗𝚍 𝙷𝙰𝚈𝙾𝙾𝙽
𝚙𝚊𝚛𝚝³²
...
جونگکوک :بله پدر جان
هایون : پدرت بود ؟ چی میگفت ؟
جونگکوک : باید سریعا بریم خونه ، جانگ میا بیا بریم!
............................................................
جونگکوک دستش رو بر میز کوبید و گفت : پدرجان شما اجازه همچین کاری رو ندارین !
شین خیلی ریلکس قهوه تلخش رو سر کشید و رو به پسر گفت : اینقدر هیجان برات خوب نیست پسر ، بشین تا آروم باهم صحبت کنیم.
جونگکوک : آباجی قبلا هم بهتون گفتم اگر بخواین سبب جدایی من از هایون بشین از این خونه میرم !
شین :و اگر اون ازتو جدا شه؟
جونگکوک : با بی میلی و امید به زندگیم ادامه میدم .
#Park_Jiyoon
#Tnanlmoquilication
۲.۶k
۲۳ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.