love game"part²"
love game"part²"
Henrik:"جئون جونگ کوک"
Clara:"چیکارست"
Henrik"^پلیس مخفی"^
'دخترک بعداز این حرف مرد بلندبلندخندید'
"یعنی از پس به پلس مخفیم برنمیای؟":Clara
"اون فراتر از یه پلیس مخفیه کلارا.اون خیلی زیرک.خیلیم باهوشه.خیلی شبیه توعه.از لحاظ هوش و ذکاوت.خیلی باید حواست بهش باشه":Henrik
"من کارمو بلدم.من از اون بهترم": Clara
"گفتم که حواست جمع باشه":Henrik "نمیگفتیم حواسم بود":Clara
'دخترک بدون منتظر ماندن برای هیچ جوابی از اتاق بیرون رفت.بادیگاردها که پشت در منتظرش بودن پشت سرش حرکت میکردن.از دفتر خارج شدن.بارون میومد،کلارا حاضر بود۲سال از عمرشو بده ولی هرروز اون دوسال بارون بباره.دخترک دیوانه وار عاشق بارونو بوی بارون بود.بادیگارد خواست بالای سر دختر چتر بگیره ولی کلارا چترو قبول نکرد.سوار ماشین شد
'-خب پلیسه باهوش چطوری گیریت بندازم؟'
__
"ماُمور جئون"
Kook:"بله قربان"
"ازت میخوام یه مافیارو برام گیر بندازی.پنج ساله از زندان آزاد شده.به جرم قتل.از زندان نیومده مافیا شد.سعی کردیم گیریش بندازیم ولی نتونستیم.کار خودته"
Kook:"اسمش چیه"
"هنریک...لی هنریک"
Kook:"متوجه شدم"
"بیا اینم پروندش.بقیتونم برگردید سر کارتون.موفقباشیپسر"
Kook:"ممنونم رییس"
Kook
'_درحال بررسی کردن پرونده لیهنریک بودم که پچپچه بقیه توجهم رو جلب کرد'
"اگه پای ستاره مرگ وسط باشه چی؟"
"اگه پای اون وسط باشه که عمرا بتونه جلوی هنریکو بگیره"
"ولی جئون بهترین ماُمور مخفیه"
"ولی هوش و ذکاوت ستاره مرگ حرف نداره"
'_اونا داشتن درباره چی حرف میزدن؟ستاره مرگ کیه؟'
Kook:"ستاره مرگ کیه"^
.........
Henrik:"جئون جونگ کوک"
Clara:"چیکارست"
Henrik"^پلیس مخفی"^
'دخترک بعداز این حرف مرد بلندبلندخندید'
"یعنی از پس به پلس مخفیم برنمیای؟":Clara
"اون فراتر از یه پلیس مخفیه کلارا.اون خیلی زیرک.خیلیم باهوشه.خیلی شبیه توعه.از لحاظ هوش و ذکاوت.خیلی باید حواست بهش باشه":Henrik
"من کارمو بلدم.من از اون بهترم": Clara
"گفتم که حواست جمع باشه":Henrik "نمیگفتیم حواسم بود":Clara
'دخترک بدون منتظر ماندن برای هیچ جوابی از اتاق بیرون رفت.بادیگاردها که پشت در منتظرش بودن پشت سرش حرکت میکردن.از دفتر خارج شدن.بارون میومد،کلارا حاضر بود۲سال از عمرشو بده ولی هرروز اون دوسال بارون بباره.دخترک دیوانه وار عاشق بارونو بوی بارون بود.بادیگارد خواست بالای سر دختر چتر بگیره ولی کلارا چترو قبول نکرد.سوار ماشین شد
'-خب پلیسه باهوش چطوری گیریت بندازم؟'
__
"ماُمور جئون"
Kook:"بله قربان"
"ازت میخوام یه مافیارو برام گیر بندازی.پنج ساله از زندان آزاد شده.به جرم قتل.از زندان نیومده مافیا شد.سعی کردیم گیریش بندازیم ولی نتونستیم.کار خودته"
Kook:"اسمش چیه"
"هنریک...لی هنریک"
Kook:"متوجه شدم"
"بیا اینم پروندش.بقیتونم برگردید سر کارتون.موفقباشیپسر"
Kook:"ممنونم رییس"
Kook
'_درحال بررسی کردن پرونده لیهنریک بودم که پچپچه بقیه توجهم رو جلب کرد'
"اگه پای ستاره مرگ وسط باشه چی؟"
"اگه پای اون وسط باشه که عمرا بتونه جلوی هنریکو بگیره"
"ولی جئون بهترین ماُمور مخفیه"
"ولی هوش و ذکاوت ستاره مرگ حرف نداره"
'_اونا داشتن درباره چی حرف میزدن؟ستاره مرگ کیه؟'
Kook:"ستاره مرگ کیه"^
.........
۱.۸k
۲۶ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.