آنتی bts 💚پــارت۲۷💚 کپ👇
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
از داخل کیفش دفتری در آورد. و به سمت شوگا گرفت...........
آقای کیم: خاطرات از وقتی که با شما آشنا شده بودو اینجا نوشته همشو. بهم گفته بود اگه از دنیا رفت اینو بهتون بدم.
نامجون: چی؟؟؟ اون میدونست میمیره؟
آقای کیم: خانواده مینسو محافظ دیرینه خاندان مین بودن.
وی: یعنی چی؟؟؟
ــ یعنی میگید مینسو بادیگارد..
آقای کیم: درسته.
شوگا: اون دکتره که از من مراقبت کد هم مینسو بود که خودشو شبیه پسرا کرده بود؟
آقای کیم: درسته.
شوگا: پس چرا به خودم نگفتید؟؟؟؟ هااااا؟؟
آقای کیم: رسم نیست.
شوگا: هع رسم نیست. مینسو مردههههه اونم بخاطر من.
دفترو از آقای کیم گرفتو رفت اتاقش. بعد از پرسیدن چند سوال از آقای کیم. اونم رفت و ما ماندیم در شوک حرفای آقای کیم. در اتاق شوگا را زدم............
ــ شوگاااا؟؟
شوگا: ولم کنید میخوام تنها باشم.
نامجون: ولش کن بزار راحت باشه.
*شوگا
تمام دفترو خوندم. همه اونا برنامه ریزی شده بود تا دشمنمو پیدا کنه. باورم نمیشه این دختره کار دشمن دیرینمو تموم کرد اونم بعد از چندین سال. اون شبی هم که چاقو خورده بودم مینسو دیر فهمیده بود وگرنه نمیزاشت که اون اتفاق بیفته برام. اون به من نزدیک شد تا از منو دوستام مراقبت کنه. چون میدونست اگه ازش ور باشم محافظت از من براش سخت میشه.............
ـ.
ـ.
ـ.
ـ.
ـ.
ـ.
#لایک_فالو_کامنت_یادتون_نره 💚
#آنتی_bts
از داخل کیفش دفتری در آورد. و به سمت شوگا گرفت...........
آقای کیم: خاطرات از وقتی که با شما آشنا شده بودو اینجا نوشته همشو. بهم گفته بود اگه از دنیا رفت اینو بهتون بدم.
نامجون: چی؟؟؟ اون میدونست میمیره؟
آقای کیم: خانواده مینسو محافظ دیرینه خاندان مین بودن.
وی: یعنی چی؟؟؟
ــ یعنی میگید مینسو بادیگارد..
آقای کیم: درسته.
شوگا: اون دکتره که از من مراقبت کد هم مینسو بود که خودشو شبیه پسرا کرده بود؟
آقای کیم: درسته.
شوگا: پس چرا به خودم نگفتید؟؟؟؟ هااااا؟؟
آقای کیم: رسم نیست.
شوگا: هع رسم نیست. مینسو مردههههه اونم بخاطر من.
دفترو از آقای کیم گرفتو رفت اتاقش. بعد از پرسیدن چند سوال از آقای کیم. اونم رفت و ما ماندیم در شوک حرفای آقای کیم. در اتاق شوگا را زدم............
ــ شوگاااا؟؟
شوگا: ولم کنید میخوام تنها باشم.
نامجون: ولش کن بزار راحت باشه.
*شوگا
تمام دفترو خوندم. همه اونا برنامه ریزی شده بود تا دشمنمو پیدا کنه. باورم نمیشه این دختره کار دشمن دیرینمو تموم کرد اونم بعد از چندین سال. اون شبی هم که چاقو خورده بودم مینسو دیر فهمیده بود وگرنه نمیزاشت که اون اتفاق بیفته برام. اون به من نزدیک شد تا از منو دوستام مراقبت کنه. چون میدونست اگه ازش ور باشم محافظت از من براش سخت میشه.............
ـ.
ـ.
ـ.
ـ.
ـ.
ـ.
#لایک_فالو_کامنت_یادتون_نره 💚
#آنتی_bts
۷.۳k
۱۰ فروردین ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.